دستاوردهاي كنفرانس
دستاوردهای کنفرانس
دستاوردهای مکتوب این کنفرانس و به مناسبات این کنفرانس در شش منظومه به سامان آمدهاند. نظریۀ تفسیر پیشرفت شناخت، در اولین کنفرانس «قرآن پژوهی پیشرفت و روش شناسی تفسیر» در شش دسته و منظومۀ اثر، بسط تحلیلی می یابد و در ساختار زیر به اقتراح گذاشته می شود:
1ـ منظومۀ اول: ایده و نظریۀ کنفرانس در سه کتاب
اصل نظریۀ کنفرانس در سه اثر تبیینی، معرفی میگردد:
1ـ 1ـ قرآن پژوهی پیشرفت و نظریۀ تفسیری پیشرفت شناخت
نظام ملی تولید علم در مدنیت معاصر بشری جهان اسلام و جهان ایرانی عهده دار پردازش اندیشه و دانش مدیریت پیشرفت است که سودای اصیل عرصه دینپژوهی در دانش تفسیر پردازش قرآنی این اندیشه و دانش مبنا است. در این نگرش دانش تفسیر دانش مبنای منظومه جامع معارف درون دینی و ولایت مند مدیریت تغییر است. هرگونه کوششی در سامان بخشی منظومه علوم انسانی دین شناخت در گرو رویکرد پیشرفت شناخت قرآن پژوهی است.
1ـ در اولین سطح پردازش اصل ایده قرآنپژوهی پیشرفت و اندیشهورزی و هماندیشی و گفتمانپردازی چیستی و چرایی این ایده که میتواند به سان یک مکتب پژوهشی گستره تازهای را در فرآوری پیشینه بلند تاریخ تفسیر برای پشتیبانی دانش مبنای مدیریت معاصری پیشرفت در جهان اسلامی ایرانی به دست دهد. اندیشهپژوهی و بر مدار آن الگوپژوهی پیشرفت، رکن معرفتشناخت مکتب برگزیدۀ تفسیری است که میتواند مستند تولید منظومۀ دانشی مبنای گفتمان نظام تحقیق و توسعۀ مدنیت (انسان، دولت ـ ملت) معاصر اسلامی باشد. رویکرد محوری مکتب تفسیری، در این سطح معین میشود. این رخداد معرفتشناخت، اینک خودآگاه این مکتب تفسیری است. صاحبان و اصحاب دانش قرآنی و سنت اولیایی را به این خودآگاهی ضروری برای بنیانسازی تغییر درونزای جهان اسلامی فرامیخوانیم. ولایتمندی حکمت و فقه جامع قرآنی در این خاستگاه معرفتشناخت منعقد میشود و میتوان از نظام مدیریت دینشناخت پیشرفت سخن گفت. مبتنی بر این بینش رویکردی به اندیشه و دانش تفسیری، میتوان از بینش فرآیندی و به تبع آن از بینش سازوکاری سخن گفت تا جایگاه روششناسی تفسیری نیز معین گردد:
2ـ در دومین سطح از اصلیترین رکن پارادایمی پردازش الگوی قرآن پژوهی پیشرفت (یعنی روششناسی) اهتمام به چنین الگویی گفتگو میرود. کوشش میشود تا انواع روششناسیهای تفسیری، با این پرسش که روش دانشورزی پیشرفتنگر قرآنی و قرآننگر پیشرفت کدام است، به دواری در آیند. از روششناسی تفسیر که سخن میگوییم، این روششناسی منحصر به فرآیندهای روششناختی نیست، بلکه روشِ شناخت مسئلهمحور پیشرفت و بالاتر روششناسی اندیشه و دانش کارآمد مدیریت تغییر در دو فرآیند رفت و برگشتی نظر به اقدام و اقدام به نظر مورد توجه است. روششناسیای که میتواند روششناسی پردازش الگوی راهبری تحول دیده شود.
3ـ در سومین سطح به کارکرد مکتب قرآن پژوهی پیشرفت و روش شناسی تفسیری راهبرنده آن در پردازش الگوی پیشرفت دین شناخت میتوان پرداخت و مبتنی بر این مکتب، الگوی راهبری تحول اسلامی ـ ایرانی را پایه گذاشت:
بخش سوم تحقیق در ذیل اصول الگوی مدیریت قرآنشناخت پیشرفت، سامان می یابد. اینکه چگونه اندیشۀ قرآنشناخت پیشرفت و پیشرفت شناخت قرآنی و بدینسان اندیشه و دانش تفسیری، میتوانند اندیشه و دانش بنیان الگوی راهبری تحول و مدیریت درونزای پیشرفت را به دست دهند.
1ـ2ـ آزمون دستاوردی ترتیبی، تنزیلی و موضوعی آینده نگار تفسیر پیشرفت شناخت
دوران معاصر، دوران شکلگیری و پذیرش تفکر و گفتمان پیشرفت دانشبنیان است. بالغترین مکتب دانشی و بر بنیان آن، بالغترین مکتب پیشرفت دانشبنیان، میاندار قطعی پیشرفتخواهی بشری است و از این رهگذر، شرط حضور معاصری جامعهساز و تمدنآفرین دانشهای دروندینی، وامدار تولید اندیشة پیشرفت در خاستگاه معرفتشناختی این دانشها بوده و فاخرترین دانش در میان این معارف، دانش تفسیر است که گفتمان قرآنشناخت اندیشة پیشرفت را به دست میدهد. جهان امروز، حاجتمند حضور منطق قرآنشناخت پیشرفت و دانش تفسیر، متکفلِ پاسخگویی به این نیاز است. مدیریت دانشی کنفرانس به وسع تفسیری خویش دستاوردهای مکتب پیشرفتشناخت تفسیری را در ذیل الگوی ترتیبی ـ تنزیلی، به دست می دهد.
در ميانه و دادوستدِ دو پژوهش «تنزيلي و ترتيبی»، «پژوهش سيستمي ـ موضوعيِ رشدـ توسعه» جايگاه و مقام بایستۀ خویش را مييابد. اهتمامي كه عليرغم برخي تكاپوهاي پژوهشي در اين عرصة نوظهور، همچنان با رويكرد الگوپردازانۀ جامعنگرِ نظامواره (به طور خاص با اهتمام به نيازها و ضرورت راهبردي ملّي تحقيق و توسعه) مورد توجه قرار نگرفته است. «منظومۀ تفسیری رشد»، برمدار غرض معین سوره، دارای مساحت مناسب ورود به این تفسیر سیستمی ـ موضوعی بارویکرد پیشرفتنگر هستند. در این سطح از تبیین امکان جایدهی «تفسير سيستمي ـ موضوعي» هر سوره، در برآيند مراحل و فرآيندهاي پيشين، در دسترس است تا 114 تفسير سيستمي تخصّصي سورهها، مستند و مرجع شایستة بازخواني مستمر «منشور و دكترين نو به نو شوندة حاكميت و دولت ـ ملت ديني و سند الگوی رشد ـ توسعة ملی» قرار گيرد. ترکیب دو تفسیر ترتیبی و تنزیلی به ضمیمۀ تفسیر سیستمی ـ موضوعی، مجال ورود به مدل عملیاتی و تحقیق و توسعهای و از جمله پرداخت سند الگوی پایۀ پیشرفت و دکترین تفصیلی آن را میبخشد.
سه نمونه اثر در این بخش:
1ـ نمونۀ تفسیری در الگوی ترتیبی؛
2ـ الگوی تنزیلی قرآن کریم به مثابۀ الگوی آیندهنگار راهبردی؛
3ـ الگوی سیستمی ـ موضوعی راهبری تحول.
1ـ3ـ نظام تنزیلی قرآن کریم و الگوی مرجع آینده نگاری راهبردی
نظام تنزیلی قرآن کریم، الگوی مرجع در رویکرد آیندهنگار راهبردی پیشرفت دینشناخت ناظر به عینیتها و موقعیتهای پیایندی راهبردی انسان، جامعه، تمدن و سبک زندگی هدف و مدیریت آینده است.نظریۀ برگزیده در تبیین این الگو در شش سطح تحلیلی به دست میرسد:
1ـ نظام تنزیلی، الگوی مرجع آیندهنگاری راهبردی قرآنشناخت
2ـ گذار از نظریههای نظام تنزیلی؛
3ـ کتاب مدیریت زمان با محوریت نظام تنزیلی سورهها و آیات:
3ـ1ـ زمان انسانی برای زمان اجتماعی: تفسیر فصل مکی قرآن کریم(از پارادایمپردازی تغییر تا تربیت و ظرفیتبخشی فکری و روحی منابع انسانی)
3ـ 2ـ زمان اجتماعی برای زمان انسانی: تفسیر فصل مدنی قرآن کریم(از جامعهسازی و نظام مدنیتی تا نظام حاکمیتی تا فرآیند پایش و بازخوانی)
4ـ چرخۀ سازوکاری مدیریت تغییر و تحول مستند به نظام تنزیلی؛
5ـ روششناسی استنباط و پردازش نظام تنزیلی؛(روششناسی مدیریت فرآیند)؛
6ـ داد و ستد الگوی ترتیبی ـ تنزیلی در مدیریت تحول زیست فردی و اجتماعی؛
سطوح ششگانۀ مزبور، در نمونههای میدانی مهندسی فرآیندها و موضوعات راهبردی پیوسته با نظام مسائل کشور، به تجربه میآید.
کتاب پیش رو، کتاب اول از این(نظام تنزیلی، الگوی مرجع آیندهنگاری راهبردی قرآنشناخت) مجموعه است. کتاب در حقیقت، مدخلی بر اصل نظریۀ برگزیده در معرفی نظام تنزیلی قرآن کریم است.
2ـ منظومۀ دوم: دستاوردهای تفسیری در آزمون بر نظریۀ برگزیده تفسیری:
کتاب حکیم، کتاب هدایت به رشد است، و تفسیر کتاب، تفسیر مدل مفهومی و مدل عملیاتی الگوی هدایت به رشد است.
2ـ1ـ تفسیر سورۀ حمد، در استنباط منشور پایۀ رشد
اولین کتاب منظومۀ مسئله محور تقسیری پیشرفت، اینک پیش روست. الگوی سبک ـ معنای زندگی، فصل برآیندی الگوی تغییر ـ تحول سه عرصۀ حیات فردی، اجتماعی و تمدنی است و سورۀ حمد، سند منشور پایۀ پیشرفت ( و در کانون آن، رشد معنا و سبک زندگی) است.الگوپژوهی پیشرفت در دورۀ معاصری مدنیت اسلامی ـ ایرانی، در اساس و نیز برآیند خود، بر نیاز به یک سند الگوی پایه تاکید میورزد. قرآن کریم سند مرجع آن تفصیل و این اجمال است. متن کلام قرآن کریم به ضمیمۀ تفسیر سنت اولیایی بر آن، مستند تفصیل مزبور را به دست میدهد و سورۀ حمد مستند سند الگوی پایه را پیشنهاد میکند.
2ـ2ـ تفسیر سورۀ حدید، در استنباط الگوی معیار رشد
در راستای پردازش «الگوي جامع هدايت انبيايي به رشد» در مجموعۀ «تفسیر رشد»، به مدد روششناسی استنباط و روششناسی پیشرونده و بازخورندۀ تفسیر پیشرفت، رویکرد پیشرفتپژوهی قرآنشناخت «پیشرفت حکمتبنيان» و نیز «مدیریت و اقتدار عدالت گرا» در «سورة حديد» پیش نهاده ميشود تا ضمن تحلیل روشمند «سامان عمومي نظرية جامع وحياني پیشرفت» در اين سوره، یک نمونۀ کارگاهی «روششناسی پژوهش مسئلهمحور تفسیری» در شاکلۀ «روششناسی پژوهش پیشرفتنگر در الگوی ترتیبی ـ نظاموارهای» پیشنهاد شود. بر مبنای این مدل کلاننگرِ مفهومی میتوان رهسپار پردازش الگوهای رشد در عرصههای تخصصی تا راهبردهای عملیاتی مشخصی جهت تحقق آرمانهای رشدنگر قرآنی از جمله عدالت و قسط قرآنی در مدنیت و عرصههای تخصصی مدیریت پیشرفت و نظام ولایت فقه در دین (دانش جامعنگر پیشرفت) در جامعة هدف گردید. «نظریة دینشناخت هدایت راهبردی به رشد» به مثابه فصل هنجارین نظریه و الگوی پیشرفت و فلسفۀ بعثت انبیایی در فضای مدنیت معاصریِ جامعة هدف و از جمله جهان معاصر و پیشِ روی ایرانی، به مدد آموزههای قرآنی، دریافته میشود.
2ـ3ـ تفسیر سورۀ عصر، در استنباط الگوی مدیریت رشدنگر زمان
سورة عصر منطق ورود به زمان است. عینیت زمان ـ مکان، وامدار یک منطق درونزا است و سورة عصر چشمانداز به این منطق درونزا را پیشرو میگذارد. سورة عصر عضوی نظامواره از مدل مفهومی الگوی قرآنی رشد است که به مدد برخی سورههای دیگر بر محور بازخوانی الگوی سبک زندگی از چشمانداز نسبت انسان و زمان، جایگاه معینی در نظریة جامع قرآنی رشد و حیات طیبه دارد. سورۀ عصر، فصل انسانشناسی پیشرفت در متن مدیریت زمان و اصول راهبری زمانمند تغییر را در چشم انداز تجربۀ زیستی انسان قرار میدهد. «آدمیت» و خودبودگی آدمی و مردمان بر بنیان سه مؤلفة اصلی جایگیر است: انسان، زمان و زندگی و «دین»، میاندار نسبتداری میان این سه و راهبری این سه است. زندگی جریانداری امر انسانی در انواع زمان فردی، اجتماعی و تمدنی است و خداوند جهت این جریانداری و دین الگوی این جهتداری و جریانداری است.
2ـ4ـ تفسیر سورۀ مسد، در استنباط الگوی واافتادگی از رشد
سورۀ مسد، صد و دهمین عضو نظاموارۀ منظومۀ کتاب حکیم در شرح بر سورۀ حمد و تفصیل موضوعی و نظاموارۀ آموزههای آن است که جایگاه شایستة آن، در نظام دانشی ـ زیستیِ آموزههای قرآنی و پژوهش تفسیری، اهمیت و ضرورت تحقیق آن را، برای اهل نظر مبرهن میسازد. پردازش نظریۀ «سبک زندگی» و در کانون آن، نظریۀ «معنیداری زندگی»، یک پژوهش راهبردی برای انسانشناسی معاصر و بر همین منوال فصلی راهبردی از حوزۀ دینپژوهی است. اهمیت اهتمام به پردازش فصل نظام تربیت قرآنی و اوصیایی، فراخوان به اهمیت پژوهش معنیداری زندگی است که تبیین وجه فراآسیبی این دوسطح تجربۀ زیستی را نیز، ناگزیر میسازد.
سوره موضوع فروکاهشی شخصیت، شربختی و بدزیستی در زندگی، به مثابه چالش جدیِ محتمل پیشروی همۀ آدمیان و راهکارگزینیِ تبدیل این بحران را به تحلیل درآورده است. شخصیتشناسی گروه «مغضوبین» در سورۀ حمد، ما را حاجتمند پژوهش از مثل سورۀ مسد میسازد. فهم تمامیت سورۀ حمد از منظر آسیبشناسی شخصیت مغضوبین، یک ضرورت متمم است.
2ـ5ـ و تفسیر نیایشی منظومۀ فرانیاز ـ انگیزش رشد
نگرش تحلیلی و کاربردی از نیایش اویایی برای ترسیم دامنه و ژرفای منظومۀ فرانیاز و فراانگیزش رشد، در این اثر پیشِروست؛ طرحی براي آنها كه رسالتشان به وسعت و عمق و روشي ديگر راه يافته و تنها طرح رویش و درمان نابالغیها، است.پژوهش پیش رو بررسی مهمترین مسئله روانشناسی تربیتی ـ روانشناسی مشاوره و باالاخص روانشناسی معنیدای را در زمینه تحلیل رشد شناخت شخصیت یعنی تبیین انگیزش ـ فراانگیزش رشد را در دستور دارد.
هنگاميكه خواهانی بلوغ برای خویش و رسالت ما، از مرز خودمان و خانه و شهرمان و حتي نسل معاصرمان فراتر رفت و )هُدىً لِلنَّاس( را خواستيم و اين وسعت عظيم را تا بالغترین حد ممکن وجودی یعنی اعتصام و استعانت و تفویض و رضا و تسلیم دریافتیم، و هنگاميكه رسالت ما با آن وسعت و اين عمق بخواهد همراه بينات و كتاب و ميزان و دغدغۀ عدالت، انتخاب انسان و بر پا ايستادن افراد را داشته باشد و از غلطاندن و به دوش كشيدن آنها جلوگيري كند، در اين هنگام، اين رسالت با آن وسعت و عمق و با اين روش، بنيادي ديگر ميخواهد.
3ـ منظومۀ سوم: گفتگوهای برافزایی در تحلیل ابعاد اندیشه تا نظریه تا گفتمان قرآن¬پژوهی پیشرفت:
الگونگری پیشرفت سر رسیده است و به تدریج نوبت به اندیشه پژوهی پیشرفت میرسد و در برآیند این دگردیسی و بازفرآوری معرفتشناخت، خواهانی اقتدار توسعهای علوم انسانی دینشناخت در کلیت عرصههای دانشی دینشناخت و اندیشه و دانش تفسیر به مثابه خاستگاه برآیندی و مقسم این علوم، نیز به میان آمده است.
رخدادهای معاصری جهان اسلام، فراخوان نخبگان اندیشه قرآنی به معاضدت راهبردی در اهتمام به پردازش این الگو و اندیشه مبنا است. این نخبگان شایسته بایسته است در پشتیبانی هوشمندانه یکدیگر، راهبر پیشاهنگ بنیان سازی اندیشه مدنیت معاصر اسلامی باشند.
برای منظومۀ نظریه های تفسیر پیشرفتشناخت، بر روال تفکیک منطقی مباحث مورد نیاز تدوین اصل ایدۀ تفسیر پیشرفت شناخت، شش سطح تحلیلی و به این قرار شش کتاب پیشبینی گردیده است و در مقدور این گام آغازین، این قلم میزبان صاحب نظران این عرصه بوده است که البته در دفترهای متوالیای ذیل هر کتاب خردورزان افزونتری را میزبانی خواهد کرد. عناوین این شش کتاب عبارتند از:
3ـ1ـ کتاب اول: رویکرد پیشرفت¬شناخت به اندیشه و دانش تفسیری
حاصل مباحثات کتاب اول پیشنهاد چشم انداز فلسفه دینی ـ معرفت شناخت تازهای پیشروی اندیشه و دانش تفسیری است. بهرههای این نگرش:
1ـ طرح نزدیکترین نگرش تفسیری به فلسفه وجودی دین و وحی یعنی خواهانی پیشرفت و هدایت به رشد؛
2ـ فراروی از انواع مکتبها و نظریههای تاریخ تفکر دینی که به نوعی در طول تاریخ فکر تفسیری خویش را بر این عرصه معرفتی تحمیل نموده اند؛
3ـ پیشنهاد نزدیکترین چشمانداز به پردازش نظام دانش مورد نیاز بنیان مدیریت تحول و مدنیت معاصر دینی
چیستی دامنه و سطوح معنایی پیشرفت در ذیل نظام مسائل دوران مدرن و پست مدرن در نقد مقایسهای با نظام مسائل جهانهای پیشین؛
4ـ بازخوانی قرائت از نظام مسائل پیشرفت از حیث سطح و مساحت و ژرفا که به نوعی در ذیل چشم انداز فلسفه دینی جای دارد، پس دامنه و ژرفای معنای پیشرفت در جهان مدرن در نقد مقایسه ای با جهان پیش رو.
3ـ2ـ کتاب دوم: نظریه¬های تفسیری پیشرفت شناخت
با چشم انداز مفهوم شناخت آغازین می توان به مروری بر نزدیک ترین نظریه ها به چشم انداز قرآن پژوهی پیشرفت و پیشرفت پژوهی قرآنی پرداخت.
چهار نظریۀ پیشرو، بر جستجوی «الگوی قرآنشناخت حل مسألۀ تغییر و به طور خاص حل مسالۀ پیشرفت و راهبری تحول انسان و مدنیت معاصر اسلامی»، دارای اشتراک در رویکرداند. ارکان برجستۀ این رویکرد یکی اصل خواهانی پیشرفت، دوم زمانمایگی تغییر (و به این قرار اصل رویکرد برنامهای) و سوم رویکرد الگونگارانه است. بر مدار این نقطۀ اشتراک عمومی، میتوان به سراغ اوصاف خودویژه و نقطههای فارق در پنج محور تعریف (میدان معنیشناخت) مسئلۀ پیشرفت و اوصاف و سطوح و ابعاد آن، وجوه درونی نظریه (فرآیند، آیندهنگاری راهبردی و روش)، چهارم ساختار الگوی پیشنهادی و پنجم زبان و گفتمان گزارش این الگو در چهار نظریۀ مزبور رفت.
این قلم در تبیین افزونتر مکتب برگزیده و پیشنهادی تفسیری خویش، در مجال این دفتر، در محضر سه اندیشمند شایسته جنابان حجج اسلام دکتر محسن الویری و دکتر عبدالکریم بهجتپور و جناب دکتر جعفر نکونام، دکتر محمدتقی سبحانی و دکتر احمد مبلغی با پنج نظریه «تفسیر تاریخی»، «تفسیر تنزیلی» و «تفسیر سه لایهای»، «تفسیر تمدنی» و «تفسیر فراتاریخی» است تا مخاطب در یک گفتگوی انتقادی متین و تبیینی تصویر روشنتری از مکتب و نظریه برگزیدۀ این قلم بیابد.
3ـ3ـ کتاب سوم: کتاب روش شناسی تفسیر
اندیشۀ دین شناخت پیشرفت مضمون معرفت شناخت اندیشه و دانش تفسیری است. روش شناسی این نظام اندیشه ای و دانشی کدام است؟ روش شناسی عضوی از نظام جامع معرفت شناسی همراه با مبانی معرفت شناسی عام، مبانی خاص فلسفه علوم و معارف درون دینی و بیرون دینی، مبانی روان شناسی علم، جامعه شناسی علم و تاریخ علم، در بنیان پارادایمی الگوی پیشرفت جای دارد. این مساله خود بخش به سه سطح مساله می شود:
1ـ اساس فلسفه روش تحقیق و پژوهش تفسیری مساله محور پیشرفت با نظام مسائلی چون وجه فارق الگوی برگزیده تفسیری، نقش الگوی تنزیلی در روش شناسی پژوهش تفسیری، اندیشه پیشرفت پژوهی و مدیریت پیشرفت
2ـ اصول راهبردی و فنون کاربردی روش تحقیق و تفسیر مساله محور پیشرفت با نظام مسائلی چون اصول روش تحقیق به تناسب سطوح برگزیده پارادایمی مانند اصول روش پژوهش تفسیری مبتنی بر بینش فلسفه دینی پیشرفت شناخت،
3ـ منظومۀ روش های تفسیر و مدیریت تحول با نظام مسائلی چون روش شناسی اقتدار توسعه ای علوم انسانی قرآن بنیان
روش شناسی برگزیده فراز اول منجر به نظام اصول روش تحقیق در گام دوم شده تا مبتنی بر آن بتوان به منظومه روش های تفسیر و مدیریت تحول وارد شد.
ورود به مساحت مطالعات روش شناختی پژوهش تفسیری، گستره عظیمی را پیش رو می آورد:
1ـ گذار انتقادی از دو شیوه متن محور و موضوع محور تفسیری و در اولین گام ماهیت فهم تفسیری بایستی به فهم استنطاقی و به تعبیری پژوهش مسئله محور تعریف گردد؛
2ـ روش فهم استنطاقی یا مسئله محور شایسته است در چارچوبه شیوه پژوهش مسئله محور تفسیری بسط افزون تری یابد؛
3ـ آشنایی با منظومه روش های مرسوم تفسیری از چشم انداز روش شناسی مسئله محور پیشرفتنگر؛
4ـ بسط روش شناسی مسئله محور پیشرفت نگر در گذار انتقادی از روش های مرسوم تفسیری
5ـ فرآوری روش شناسی مسئله محور پیشرفت نگر به مدد روش شناسی بین رشته ای و بلکه روش شناسی فرارشته ای
3ـ4ـ کتاب چهارم: علوم انسانی قرآنشناخت
حاصل سه اصل پارادایمی مفهومشناسی نظریۀ تفسیری پیشرفت شناخت، نظریهپژوهی پیشرفت قرآنی، روششناسی پیشرفتپژوهی قرآنی با لحاظ مدیریتپژوهی پیشرفت قرآنشناخت منجر به یک نظام ادراکی در علوم انسانی میشود که میتواند فصل علوم انسانی و نظام تولید علم را رقم زند. از مفهومشناسی علوم انسانی قرآنشناخت تا امکان این علوم تا ساختار تحلیلی این علوم و تا اقتدار توسعهای آن در دستور کتاب پنجم از گفتگوی برافزایی کنفرانس «قرآنپژوهی پیشرفت و روششناسی تفسیر است. در این عرصه با اندیشمندان برجسته چون دکتر عبدالحسین خسروپناه، بیژن عبدالکریمی، نعمتالله فاضلی، دکتر پارسانیا، تقی آزاد ارمکی گفتگو میشود.
عقلانیت اجتهادی قرآنشناخت به مثابه رکن مقوم عقلانیت دینی برای سامانبخشی بنیان اندیشهای و دانشی اندیشه، نظریه و گفتمان رشد ـ توسعۀ معاصر ملی (ایرانی ـ اسلامی)، ناگزیر جریانیابی و تبلور در منظومۀ علوم انسانی جامع است. از این رهگذر پرسش اصلی در افق نظام ملی تولید علم و نیز نقشۀ راه الگوی پیشرفت، سؤال از چیستی «علوم انسانی دینشناخت قرآنی» در حیث اصالت و نیز کارآمدی و بالمآل «اقتدار توسعهای علوم انسانی قرآن بنیان» است.
کتاب پیشرودرگذارازماهیت معرفتشناخت علوم انسانی قرآنبنیان،به سامانۀ تحلیلی جامعنگردربازخوانی وبازسامانی نظام جامع علوم انسانی قرآنبنیان دریک فرایندروششناخت استنتاجی ـاستنباطی به مددروششناسی آمیختۀ کیفی ـکمی وپیشرونده ـ بازخورنده، نظریهای تازه، در تبیین سامانۀ قرآن بنیان علوم انسانی، بر بنیان اندیشۀ قرآنشناخت رشد ـ توسعه، را به معرض نقد و داوری میآورد و در ذیل سه ساختار کلان معرفتشناخت، پیشرفتشناخت و مدیریتشناخت، پیشنهاد میکند:
1ـ تفکیک عرصههای ادراکی علوم انسانی جاری در قرآن کریم، به اعتبار دو منظومۀ ادراکی حقیقی (علوم انسانی نظری و تجربه پذیر) و اعتباری در دسترس مرسوم اهل نظر است؛
2ـ اندیشۀ پیشرفتشناخت قرآنی،رکن معرفتشناخت علوم انسانی قرآنبنیان است به این قرار سه سطح سازۀ جامع علوم انسانی قرآنبنیان»، شامل علوم انسانی قرآنبنیان پارادایمی،علوم انسانی قرآنبنیان هنجارین وعلوم انسانی قرآنبنیان توسعهای است،
3ـ علوم انسانی قرآنبنیان در نظام مدیریت دینشناخت پیشرفت ظرفیت جریان دارد. و بر مدار کاربست سطوح تحلیلی علوم انسانی قرآنبنیان، در فرآیند بازخوانی الگوی تفقه در دین بنیان مدیریت نظام ج.ا.ا. و نظام ولایت فقیه، به اقتراح گذاشته میشود.
3ـ5ـ کتاب پنجم: الگوی مدیریت قرآن شناخت پیشرفت
با در اختیار داشتن نظام مفهومی مبنا از مکتب قرآن شناخت پیشرفت و پیشرفتشناخت قرآنی و نظریه فراگیر آن و سپس روش شناسی پردازش نظام اندیشهای پیشرفت نگر، میتوان به عرصۀ فراتفسیر تدبیر عینیت وارد شد. فهمی از تفسیر و فهمی از قرآن کریم که میتواند به مدد مدل مفهومی در سه حوزۀ مدیریت توسعهای وارد شود و یک الگوی راهبری تحول را ارائه دهد. که به مدد این الگوی جامع بتوان:
1ـ بتوان به نقد وضعیت موجود انسان و جامعۀ هدف پرداخت؛
2ـ مبانی پارادایمی لازم را برای نظام خویشسازی مسئله مورد نظر(هستیداری انسان) .... میشود؛
3ـ نظام مدیریتی و الگوی راهبردی چنین معرفتی دارای چه مختصاتی است.
کتاب پنجم میکوشد تا به گفتگوی مشترک میان اهل نظر در این عرصه کارکرد فراتفسیری اندیشه و دانش تفسیری را در میان آورد.
تکمله این نظر در دو کتاب قرآنپژوهی پیشرفت و الگوی آیندهنگار راهبردی در دسترس میآید.
3ـ6ـ کتاب ششم: از فهم هرمنوتیک تا تجربۀ هنرشناخت قرآنی
مستند به نظام سمنتیک، استدلالی و دلالی فهم قرآنی و به این قرار اندیشه و دانش تفسیری که رؤس مفهومی، نظریهای، روش شناختی، مدیریتی و علوم انسانی مبتنی بر آن، اندکی به آشکارگی گراییده است، میتوان در نقد نظریههای مرسوم هرمنوتیک به سطح دریافت تازهای از تجربه گفتمانی و هنرشناخت قرآنی نزدیک شد.
جریان یابی الگوی پیشرفت و به این قرار الگوی قرآن شناخت پیشرفت، حاجتمند گفتمان سازی و فرهنگ سازی است و بالغ ترین زبان گفتمانی، زبان هنر است. نظریه قرآن شناخت پیشرفت از جمله دربردارندة ناگزیر زبان خودویژة هنر است. پژوهش سمنتیک و دلالی با رویکرد پیشرفت شناخت در متن قرآن کریم نیازمند رواج تجربة گفتمانی آن نیز هست. کنفرانس، در نظر دارد در فراز آغازین نشست های خویش و در راستای بازخوانی روششناسی تجربۀ هنرشناخت متکی بر نظریة قرآنی هنر و زبان این تجربة هنری به همراه نمونههایی مستند به تفسیر سمنتیک یا دلالی، اهتمام ورزد.
داعیهورزان نظریۀ هرمنوتیک، بهاداری سابجکت یا کارکرد سوبژکتیویزم در فهم متن مقدس را، یعنی دنیای ذهنی و جهانبینی مخاطب متن را در فهم متن مسئله اصل فهم هرمنوتیک تلقی میکنند و بر این اساس تفسیر هرمنوتیک را در برابر تفسیر سمنتیک یا دلالی با ذهنیت غلبۀ تفکر تئولوژیک گمان میبرند.
4ـ منظومۀ چهارم: اسناد موضوعی آینده¬نگار پیشرفت¬شناخت
در راستای بنیان معرفتشناخت و رروششناخت اندیشۀ قرآنی، اسناد نقشۀ جامع علمی پیشنهاد گردیده است:
4ـ1ـ الگوی راهبری تحول
لبّ «نظریۀ پیشرفت»، یک مدل مفهومی از سطح مبانی نظری ـ پارادایمی تا نظامهای وضعیت مطلوب و تا سطوح کاربردی و برنامهای تحقیق و توسعهای است. این مدل سه لایهای آشکارگر این اعتقاد است که یک نظریۀ کارآمد دربارۀ جامعه و مدیریت فرآیندهای تغییر اجتماعی و بدینسان سازوکار پیشرفت، باید نگرشها، روشها و مسائلی را که در سطح مبانی نظری و پارادایمی در نظر گرفته میشود، با دستاوردهای دانشهای بینرشتهای علوم انسانی ـ اجتماعی تجربی به گفتگوی انتقادی و دادوستد بیندانشی و بینرشتهای بگذارد. مباحث پایه بیشتر دارای وجوه نظریتر و مباحث حوزۀ تحقیق و توسعه به موضوعات جامعهشناختیتر بازمیگردند.
کتاب حاضر، بر وفق ساختار تحلیلی یک الگوی جامع پیشرفت، در سه بخش تنظیم شده است و تقدیم اهل نظر میگردد. دو بخش اول و دوم، چشماندازی از «نظریۀ دینشناخت پیشرفت» و سه بخش کتاب، دورنمایی از «الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت» را به دست میدهند:
1ـ بخش اول: مبانی نظری اندیشة دینشناخت پیشرفت و در ادبیاتی خودویژهتر: «حکمت نظری رشد ـ توسعه» و «فلسفۀ شدن دینشناخت» شامل هفت مقاله در هفت فصل:
2ـ بخش دوم: نظام وضعیت مطلوب (آرمانی) پیشرفت، شامل پنج مقاله در پنج فصل:
3ـ بخش سوم: مدیریت تحقیق و توسعه، شامل هفت مقاله در هفت فصل:
4ـ2ـ سند الگوی پایۀ دینشناخت پیشرفت
سند الگوی پایه، مرجع ملی الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی، مرجع پردازش سند الگوی پایۀ اقتدار توسعهای علم و چارچوبۀ مبنای نظریۀ ولایتمندی اندیشۀ دین شناخت پیشرفت است. الگوپردازی پیشرفت، در دو سطح تحلیلی نظریۀ یشرفت (مدل مفهومی) و مدل عم+لیاتی و شکل دهندۀ الگوی راهبری تحول تفکیک میشود و فشردۀ برآیندی آن، سند الگوی پایۀ توسعه نام میگیرد.
مدل مفهومی یا نظریۀ دینشناخت و به طور خاص قرآن شناخت پیشرفت، خاستگاه استنادی الگوی راهبری تحول است.
سند الگوی پایۀ پیشرفت، در حقیقت سند تمهید و زمینهسازی تبدیل سطح علمالاجتماعی الگوی پیشرفت و نظام ج.ا.ا. به سطح تاریخی و تمدنی جهان معاصر اسلامی ـ ایرانی است. در حقیقت سند الگوی پایه به دلیل بازۀ زمانی، مجال جریانیابی منطق پایۀ تبدیل الگوی اجتماعی پیشرفت به الگوی تمدنی و تاریخآفرینی الگوی مزبور است.
4ـ3ـ اسناد توسعه¬ای پژوهش و آموزش عالی در نظام ملی تولید علم در چهار اثر:
تکاپوی پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام ملی تولید علم (حوزههای علمیه، دانشگاهها و سایر مراکز علمی و اجرایی کشور) در عصر انقلاب اسلامی و تجربۀ دانشی و اقدامی نظام ج.ا.ا. رشد و گسترش چشمگیری داشته است. شکلگیری تدریجی نقطههای آغازین جنبش معرفتشناختی دروندینی و بیروندینی ناظر به اندیشهپردازی پیشرفت، برآمدن پرسشها و اقتضاءات حاجتمند پاسخ قرآنی در جهان جدید، ناگزیری راهبردی داد و ستدی بینحوزهای حوزههای معرف دروندینی و بیروندینی، برآمدن ایدۀ بینرشتهایها با نگرش در حال شکلگیری معرفتشناخت اندیشۀ پیشرفت، طرح راهبردی ایدۀ الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، طرح ضرورت علوم انسانی اسلامی و برآمدن ..... اسناد بالادستی چون نقشۀ جامع علم، نقشۀ جامع علمی، نقشۀ جامع آموزش و پرورش، نقشۀ جامع مهندسی فرهنگی، تصویب ابلاغ منشور توسعۀ فرهنگ قرآنی و گسترش البته بیشتر کمّی نهادهای آموزش عالی قرآنی و شکلگیری شورای توسعۀ فرهنگ قرآنی و کمیسیونهای تخصصی آن، نمونههایی از این وجوه رشد و گسترش حضور توسعهای فکر قرآنی است. در عین آنکه همچنان این نمونهها نقطههای ناپیوستۀ با یکدیگر بودند، نیازسنجی پیشرفتشناخت مبنایی در میان نیامده است و مدیریت آیندهنگار مناسب با خاستگاه معرفتشناختی یادشده شکل نگرفته است. در راستای این احیای ظرفیت پیشرفتشناخت در دو فصل بازخوانی معرفتشناختی و کارآمد بخشی، یک ضرورت راهبردی پیشرو، تدوین و پردازش نقشۀ جامع اندیشه و دانش قرآنی در بسط نقشۀ جامع مبنای علم، در نگاشتهای چهارگانۀ ادراکی، نهادی، دانشی و تحقیق و توسعهای به ضمیمۀ نگاشت مسیر تحقق این نگاشتها است،
ـ نقشۀ جامع علم
نقشة جامع علمي داراي چهار نگاشت و به تعبيري درستتر، داراي چهار سطح مطبق بر فراز يكديگر است:
1ـ در بنيان «نگاشت يا سطح ادراكي» است كه همان مباني نظري و به طور خاص معرفتشناختي نقشة جامع ملاحظه ميشود.
2ـ دومين لايه، «نگاشت نهادي» است كه به نظام راهبردي توليد علم توجه دارد و در قالب نظام مأموريت سطوح گوناگون مديريت دانش ـ از سطح ملي تا سطح طرح رشته و نظام دروس ـ طراحي ميشود. اين طرح و نگاشت نقشه در فصل چهارم بخش اول و نيز بخش دوم آمده است و نظام راهبردي تدبير نهاد دانش را توضيح ميدهد.
3ـ اما «سطح و نگاشت دانشي» در معرفي رشته و معرفي دروس و به طور خاص فرايند دانش و مضمون دروس و نيز نظام تحقيقات نهادهاي دانش و رشتهها و دروس شكل ميگيرد كه در آثاري از اين پس ميآيد. كتاب بعدي اين مجموعه در معرفي يك نمونه رشته برآمده از ايدة نقشة جامع است.
4ـ و «نگاشت فرهنگي ـ تحقيق و توسعهاي» نيز به همين قرار در مجال ديگري ميآيد و كاركرد تحقيق و توسعهاي نقشة جامع علمي را به مثابة بخشي از مهندسي فرهنگ توسعه و فرايند تحقيق و توسعه نشان ميدهد.
ـ نقشۀ جامع اندیشه و دانش دینی
«نقشة جامع دانش ديني» عبارت است از سامانة ملي راهبري درونزاي دانش ديني با تأكيد بر وجهة توسعهاي ـ تمدني آن شامل نظام جامع ادراكات دينشناختي در فرايند تحقيق و توسعة درونزاي ملي تا سامانة قواعد و اصول و فرايندهاي دانش ديني تا نظام برنامة توليد دانش مزبور در نظام جمهوري اسلامي تا اسناد راهبري سامانة نهادها و شبكههاي عهدهدار مديريت دانش ديني.
نظر به تعريف يادشده، پژوهش پيش رو، چشمانداز آغازين از «چيستي و مؤلفههاي نقشة جامع راه توليد دانش ديني» را به دست ميدهد. پژوهش پيشرو بر آن است: چيستي نقشة جامع راه توليد دانش ديني در همان مؤلفههاي مفهومي آن تحليل ميشود؛ يعني:
1ـ سامانة ملي راهبري راهبردي درونزاي پرداخت توسعهاي ـ تمدني دانش ديني شامل نظام جامع ادراكي دانش دينيِ جاري در فرايند تحقيق و توسعه؛
2ـ تا سامانة قواعد، اصول و فرايندهاي راهبري دانش ديني
3ـ تا فرايند عملياتي، نقشة راه و نظام برنامة راهبردي توليد دانش و فناوري دينشناختي توسعهاي نظام برنامة جمهوري اسلامي
4ـ در تعامل با فضاي بينالمللي با نگاهي بلندمدت به آينده
5ـ به منظور دستيابي به آرمان رشد جامعنگر و در راستاي آن اهداف سند چشمانداز توسعة كشور توأم با بهرهگيري از خرد جمعي براي درك مؤثرترين عوامل هدايتكنندة تغييرات جامعنگر انساني در علم و فناوري و موضوعات تحول توسعهاي و استفادة بهينه از تمامي منابع موجود
6ـ تا اسناد راهبردي سامانة نهادها و شبكههاي عهدهدار مديريت علم از عاليترين نهادهاي سياستگذاري تا سطوح زيرين فرايندهاي دانش و فناوري (از سازههاي دانشگاهي تا نظام دروس و تحقيقات)
ـ سند راهبردی نظام پژوهش و آموزش عالی قرآنی کشور
راهبري تكاپو و بازخواني معرفتشناختي، سازماندهي راهبردي و مأموريتگراي نهاد حوزة دانش (پژوهش و آموزش عالی قرآنی)، و نيز فرايند توليد دانش قرآنی به منظور و مشاركت در الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت و نظام ملي تحقيق و توسعه، نيازمند يك چارچوبة هماهنگ و يك الگو يا نقشة راه است كه پژوهش پيش رو به چيستي و مؤلفههاي آن ميپردازد. نظام مديريت اندیشه و دانش قرآنی كشور در مقابل با نظام ملی تولید علم و نظام ملی مدیریت راهبردی تحقیق و توسعه، به ضرورت اين تحقیق رسيده است؛ نگاشت نهادی نظامهای توسعه پژوهش و آموزش عالی قرآنی کشور، این روشن بینی را نشان میدهد. ايدة نقشه جامع اندیشه و دانش قرآنی، چارچوبة ادراكي، نهادي، دانشي و تحقيق و توسعهاي راهبري فرايند توليد اندیشه و دانش قرآنیِ مبناي مديريت تحولات جامعنگر و پايدار انساني در قالب یک نگاشت مسیر (نقشة راه) معین است. انديشةمديريت تحولات ياد شده خاستگاه عيني طرح ايدة نقشة جامع پژوهش و آموزش عالی قرآن کریم، است ضمن آنكه انديشة مديريتدانش در عين اينكه مقتضاي گفتمان تحقيق و توسعهاي دانشبنياد است فراخوان به شناخت چگونگي توليد ـ توزيع و مصرف دانش قرآنی در مدیریت راهبردی نظام اجتماعی اسلامی در تحقق ایدۀ ولایت تفقه در دین قرآنی است.
ـ سند راهبردی نهاد ملی پژوهش پیشرفت،
نهاد ملی تحقیقات راهبردی در الگوی پیشرفت (رشد ـ توسعه)»، به گونهای هماهنگ و به عنوان نگاشت نهادی نقشه جامع علم برای تمامی نهادهای ملی پیشرفت پژوهی با سطح عملیاتی ـ راهبردی در قالب مجموعه برنامههای راهبردی «نهاد ملی تحقیقات راهبردی در الگوی پیشرفت (رشدـ توسعه)»، که به عملیاتی سازی سیاستگذاریهای سند راهبردی ـ پیشتر یاد شده ـ معطوف است و با توجه به اقتضائات و استلزامات هر واحد پژوهشی می تواند متفاوت باشد.
نهاد ملی پژوهش رشد ـ توسعه در مصداقهای عملیاتی آن میکوشد با بهرهگیری از الگوی توسعهای اندیشۀ پیشرفت، بنیانها و نظریههای درونزای دینشناختی ملی و در راستای سند مبنای یاد شده، در تکاپوی تحقق اهداف منبعث از رسالت و مأموریت خویش در چارچوبۀ الگوی مدیریت راهبردی دانش پیشرفت (رشد ـ توسعهای) باشد.
چشم انداز اصلی این سند، گذار از مرحله گسستگی دانش و فناوری از مقولۀ پیشرفت از یک سو و گذار به مدیریت راهبردی و کارآمدی توسعهای نظام از سوی دیگر و عینیت بخشی ولایتمندی اندیشه و دانش تغییر و بالمآل عینیت بخشی اندیشۀ ولایت فقه جامع در دین، و از رهگذر آن اندیشۀ ولایت فقیه و نظریۀ جمهوری اسلامی، است. آموزۀ اصلی این تحقیق آن است که نهاد ملی پژوهش پیشرفت (رشد ـ توسعه)ای دینشناختی در چارچوبۀ نقشه جامع علم (الگوی درونزای تولید ملی علم) و نقشه جامع علمی (الگوی درونزای دانشبنیان پیشرفت: رشد و توسعه)،دارای چه نظام ماموریتی است. نگاشت نهادی مزبور میتواند الگوی مستند راهبردی نوع مراکز و نهادهای دینپژوه و پیشرفتنگر، تحقیق و توسعه ملی، باشد.
ـ سند راهبردی نظام پژوهش و آموزش عالی هنر
آموزش عالی و پژوهش هنر، به مثابۀ دو فصل نظام انديشة هنر و به تعبيري فرايند انديشهاي روشمند در پاسخ به پرسشهاي پيشرو در عرصة هنر در قالب يك الگوي تحليل منجر به نتايج قابل عرضه است. فرايند مزبور در سه عرصه قابل شناسايي است: يكي جريان هنر در هنرمند، يكي پاسخ پرسشهاي برآمده، پيشروي تحليلگر، در مقولات پيوسته با حوزة هنر و ديگري در عرصة نقد هنر يا بهرهگيري از انبانة دانش ملي متكي بر سه منبع ايرانيت، اسلاميت و تازهشدگي مستمر اين فرايند (مدرنيته). نظام ملی علوم، تحقیقات و فناوری در راستای نقشۀ جامع علم کشور، بایستی سندراهبردی توسعۀ نظام آموزش عالی و پژوهش هنر یا نگاشت نهادی ـ دانشی نقشۀ جامع اندیشه ودانش هنر را، نیز به دست دهد.
4ـ4ـ اقتدار توسعهای علوم انسانی محض و دینشناخت
توسعۀ دانشبنیان، وامدار پردازش دانشِ بنیان پیشرفت (رشد ـ توسعه) است؛ از همین روی دانشِ بنیان پیشرفت یا دانش دارای اقتدار توسعهای، مضمون ناگزیر فرآوری دانش مبنای نظام جمهوری اسلامی است. مدیریت توسعۀ نظام جمهوری اسلامی، با رویکرد دینشناخت قرآنی ـ اوصیایی بر مدار عقلانیت اجتهادی حِکمی، وامدار آن رویکرد توسعهای و این مکتب دانشی است و به عبارتی دیگر درونزایی تحول در جهان معاصر ایرانی ـ اسلامی، در گام زیرساز خویش وامدار درونزایی مکتب دانشی بنیان نظام است. این ضرورت به تدریج خودآگاه نخبگان اندیشهای و مدیریتی کشور میگردد. دانشی بنیان توسعۀ فراگیر پایدار است که دارای اقتدار درونزای توسعهای باشد. خودتکاپوی توسعهای ملت ـ دولت ایران، وامدار خودتکاپویی توسعهای و کارآمدی و بهرهوری دانش مبنای این نظام است.
5ـ منظومۀ پنجم: تجربۀ گفتمانی، هرمنوتیک دین (قرآن) شناخت
«حکمت قرآنی» در همین گذار از اندیشۀ الهیاتی به تجربۀ زیست دینی، سر بر میآورد و از رهگذار آن، حکمت الهیاتی هنر و به طور خاص «حکمت قرآنی هنر»، معنا مییابد. با اين همه، متن تفسیری حکایت زیستۀ برآمده از این فهم دلالی تازه، یکی از فصولِ تازآمدۀ اوست که با دغدغهداری زندگی با متن الهی رقم میخورد و سرشاري براي مخاطب سوره و اين قلم شعری، همچنان ميآيد و ميآيد و سالک زیستدار با «ذکر حکیم»، هست تا صبح دولت فهم و عشق مدامِ او، دم به دم بدمد.
5ـ1ـ در خدای نامۀ
شعر برآمده از تجربة زیستن با کتابِ (قرآنِ) حکیم. شعر خداینامه، از پس هر فهم تفسیری از الگوی ترتیبی قرآن حکیم، به تجربه و به زبان میآید. این فهم ترتیبی، در حقیقت فهم مدل مفهومی الگوی قرآنی رشد و حیات است. که به نوبة خود، چارچوبة نگرشی سالک مخاطب قرآن را برای جهتبخشی تجربة زیستی وی و از جمله تجربة شعری او شکل میدهد. این قسم از شعر و آفرینش هنری، میتواند از فراخوانی الگوییِ مدیریت حیات در آموزههای قرآنی ـ اوصیایی نور برگیرد؛ پس این شعر، تنفس و ضربان حیات خودخواستة انسانی و تجربة سرشار از رازورزی انسان است، یعنی هرمنوتیکی، آفریدة فهم سمانتیکِ دینشناخت او. قرآن، خداینامه است و شعر خداینامه، آموختههایی است که شاعر به وسیلة آنها و متأثر از فهم قرآنی خود، در شعر، خواهانیهای زندگی خویش را در منظومة خاص الگوی تربیتی متن قرآنی یا اولیائی، بازخوانی و بازآفرینی کرده است و بیشتر صبغة فرازمانی و فرامکانی دارد. یعنی شاعر در شعر خود، خویش و زندگی خویش را از چشمانداز آموزههایی مقدس که فراتر از امروز و دیروز و فردایند و در بند مکانی معین نیستند مینگرد، آموزههایی که مرامنامة هموارة زندگی بالغند. شاعر خویش را از این چشمانداز مینگرد، نقد میزند و با زبان زندگی مستند به این آموزهها، نشاندار و آشکار میسازد.
5 ـ2ـ در خودی نامه
قسم دیگر تجربۀ هنری، فرآیند تجربة زبانداری راهبری موقعیتهای در تب و تاب تغییر است که همة آنچه از تجربة سمانتیک و هرمنوتیک برای هنرمند ـ شاعر به میراث آمده است، در تفسیر و تبدیل موقعیتهای عینیِ تجربه شدة هنرمند ـ مخاطب به کار گرفته میشود، که آن را «شعر حکایت خودی» نام نهادهایم. استناد این قسم از شعر، به یک متن معین قرآنی یا حدیثی نیست که سودا، تبدیل سمانتیک معینی در ضمن نشانههای هرمنوتیکی باشد، بلکه این، روزگار برگزیدة خودِ سالک است که نشانه میشود و خواهانی آن دارد که به طور عینیتری ردّپای حکمت آموخته از عمومیات دین محمد را در خویش نشان دهد. امید که این کتاب از «شعر حکایت خودی» توانسته باشد اندکی به این خواهانی برگزیده دست یافته باشد.
6ـ منظومة ششم: جمع بندی دستاوردهای کنفرانس
مجموعۀ دستاوردهای اولین کنفرانس «قرآنپژوهشی پیشرفت و روششناسی تفسیری» در این منظومه معرفی میشود.
6ــ 1ـ لب لباب نظر: چکیدۀ آراء و مقالات
لبلباب يعني برجستة برگزيده، تعبيري برگزيده براي بيان اصول انديشهها. رئوس انديشههاي در ميان آمدة همايش در اين مكتوب نظاميافته است. نظریۀ تفسیر پیشرفت شناخت، در اولین کنفرانس «قرآنپژوهی پیشرفت و روششنای تفسیر» در شش دسته و منظومۀ اثر، بسط تحلیلی مییابد و در ساختار زیر به اقتراح گذاشته می شود. فرازهاي اين مكتوب، پس از مدخلی در معرفی اولین گنفرانس قرآن پژوهی پیشرفت و روششناسی تفسیر، به قرار زير است:
1ـ منظومۀ اول، اصل نظریه پیشنهادی نظریه و مکتب تفسیر پیشرفت شناخت
2ـ منظومۀ دوم، دستاوردهای پژوهش تفسیری در آزمون نظریۀ برگزیدۀ تفسیری
3ـ منظومۀ سوم، چکیده مقالات برگزیده
4ـ منظومۀ چهارم، گفتگوهای برافزایی در تحلیل ابعاد اندیشه تا نظریه تا گفتمان قرآن پژوهی پیشرفت
5ـ منظومۀ پنجم، اسناد موضوعی آیندهنگار پیشرفت شاخت
6ـ منظومۀ ششم: تجربۀ گفتانی هرمنوتیک دین (قرآن) شناخت در تجربه زیسته ـ هنری با قرآن کریم
6ـ 2ـ اصل مقالات و آراء
مقالات دریافتی کنفرانس با نظر به اهداف خاص برگزیدة خویش، در سه سطح برجستة موضوعی است: 1ـ در عرصۀ نگرش قرآنی به موضوع پیشرفت و ساختار کلان مکتب قرآنپژوهی پیشرفت
2ـ نظام روشهای پژوهش تفسیری پیشرفتشناخت
3ـ اصول الگوی مدیریت قرآنشناخت پیشرفت