سازوکار نسبت نظام تنزیلی با آینده نگاری
طرح مطالعاتی نظام تنزیل در گامی دیگر از این تحقیق با نظر به دستاوردهای مطالعاتی خود به این سؤال نظر افکند که ارتباط نظام تنزیل با دو عرصه معین آینده نگاری و مدیریت راهبردی، منشأ شکلگیری جه سازوکار خودویژهای است؟
1ـ ورود و ظهور فکر اجتهادی پارادایمی و تداوم جریان آن در شکلگیری نظام اندیشه ای معطوف به حوزه اقدام توسعهای، تقدم آموزگاری های خاص نظری سورههای مکی، پارادایم مرجع امکان تحقق زیست مدنی را فراهم میکند.این آموزگاری در بستر زمان به گونهی مداوم در طول 13 سال، نقطه های استنادی نظریه رشد ـ توسعه ، پارادایم های مرجع الگوی حکمی ـ اجتهادی و تربیت منابع انسانی مبتنی بر این خاستگاه نظری را فرآوری میسازد.
2ـ فرآوری راهبردی عنصر زیستمانی مدیریت تغییر با آن بنیانگذاری پارادایمی پیشین و ظهور نقش میاندار تربیت در امر سیاست و اجتماع و لحاظ همواره این فرآوری در بستر متطور زمان برای هویتبخشی به فاعلان تدبیر تغییر و تحول. فاعلیت زمان مضمونی زیستمانی، انسانی و رشدشناخت نیگیرد. ماهیت کیفیت زمان همواره تابعی از سطح انسانشناخت الهیاتی و کیفیت آفریدگاری حرکت به مثابه رکن اصلی فاعلیت زمان (فاعلیت در زمان و خلق و تحققبخشی حرکت منجر به زمان) است. ظهور زیستمان در زمان و زمانمایگی فاعلیت انسان در ضمن نظام تنزیل راهبری می شود.
3ـ ظهور پیوستگی واقعیت با آینده و ظهور بینش مفعولیت گذشته در جنس زیست در زمان حال. هدفداری حرکت معطوف به آفریدگاری آینده میشود و مقوله هدف از ساحت مدل مفهومی به ساحت مدل عملیاتی فرآوری میشود. بدینسان همواره هر سبب نزولی، در تبدیل به شأن نزول تعریف میشود و حوزه پیشرفت پژوهی معطوف به آینده پؤوهی و آینده نگاری می گردد. جنس خلق زمان حال اینک در بستر آینده هدفدار می شود. در این چشم انداز سبب های نزول نمونه مصداقی یا اولین نمونه مصداقی پیآیندهایی است که میتواند همواره در وهلههای زندگی فاعلان تغییر رخ دهد.
4ـ قطعات آینده در دستور مدیریت راهبردیاند و روششناسی تدبیر، پیوسته با این رویکرد راهبردی است.آیندهنگاری منهای جریان راهبری استراتژیک ممکن نیست. تنظیم اهداف عملیاتی تا سیاست گذاری تا خط مشی، تدابیر و راهبردها و برنامه عمل، اصول ناگزیر آینده نگاری راهبردی است که به طور خاص در ضمن نمونه ای مرجع با سنت نبوی ـ اوصیایی حیث روش شناخت خودویژۀ می گیرد.
5ـ تکرار مستمر آموزگاریهای راهبردی قرآن کریم در آموزههایی چون آموزه های هستیشناخت، انسانشناخت، ارزششناخت، جایگاه امر ولایت، بسط تنوع احکامی، نمونههای کاربردی شیوه کنترل پروژه و اعمال فرآیندهای مستمر پایش و بازخورد است. مناسبات فصل تحقق دین با حقیقت دین و امرهای مستمر تاریخی با فراتاریخهای آنها، نمونه فرآیندهای برجسته این شیوه کنترل است. این فرآین به گونهای مستمر از طریق بازخوانی مدلهای مفهومی، نظریه و پارادایم مرجع، امکان فرآوری مدلهای راهبردی و توسعهای را فراهم میسازد و تجربه های عینی آن را در ضمن رخدادهای تحت ولایت اولیا در معرض آزمون پذیری اسناد بالادستی و عمل توسعهای قرار میدهد. چرخه کنترل پروژه در نظام تنزیل حاضر است. یک مؤلفه برجسته این ساخت سازوکاری، این چرخه پیچیده است که در متن نظام برنامه و زمان اقدام جاری است. این پیچیدگی، نشانه گستردگی محتملات متن پدیدار انسانی است.
اندیشه اجتهادی تفسیری، در تجربه چهارده قرن پژوهش ترتیبی ، اصل صبوری برای تنوع اجتهاد را آزموده است. در عرصه مطالعات تنزیلی نیز این ضرورت سازوکاری به طریق اولی امری ناگزیر در ساحت تدبیر آینده نگار راهبردی انسان، جامعه و تمدن هدف است.