مبانی تفسیری آینده‌پژوهی پیشرفت

اولین نشست جمع‌بندی تحلیل تخصصی از پنل اصول الگوی مدیریت قرآن‌شناخت پیشرفت، در اولین کنفرانس قرآن‌پژوهی پیشرفت و روش‌شناسی تفسیری، ‌با موضوع مبانی تفسیری آینده‌پژوهی پیشرفت، با حضور دکتر غلام‌ر‌ضا بهروزی‌لک در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) برگزار شد. در این نشست،‌عضو هیئت‌علمی دانشگاه باقرالعلوم گفت: دیدگاه‌شناسی قرآن کریم، مرجعیت قرآن کریم برای دانش آینده‌پژوهی، ترکیب دیدگاه‌شناسی قرآن کریم با دانش آینده‌پژوهی قرآنی و نیز مطالعات تطبیقی یا انتقادی چهار کلی سطحی است که در این زمینه قابل‌جمع‌بندی و بررسی نهایی است.

وی با اشاره به دیدگاه‌شناسی قرآن کریم به طرح سؤالاتی از جمله آینده از نگاه قرآن کریم چیست و چگونه است و نیز قانونمندی‌های آینده و تحولات آن چیست و چگونه است، تصریح کرد: سؤالاتی از این دست را می‌توان در ضمن تفسیر موضوعی قرآن کریم توضیح داد.

وی با بیان اینکه تفسیر موضوعی می‌تواند به شکل‌های مختلفی انجام گیرد تصریح کرد: بر اساس تفسیر موضوعی می‌توان دیدگاه‌های قرآن را مبتنی بر متن، استخراج کرده و به این ترتیب بحث‌های نظری انجام داد و ایده‌های قرآنی را تحلیل کرد.

بهروزی لک با اشاره به مرجعیت قرآن کریم برای دانش آینده‌پژوهی عنوان کرد: سطح بعدی که از طریق آن می‌توان آینده‌پژوهی را با قرآن کریم نسبت‌سنجی کرد مرجعیت قرآن کریم برای دانش آینده‌پژوهی، یعنی قرآنی‌سازی دانش آینده‌پژوهی است. در این سطح، به این سؤال پاسخ داده می‌شود که آگاهی‌های سازمان‌یافته در خصوص مطالعۀ آینده، چگونه می‌تواند متخذ، منبعث و سازگار با مبانی قرآنی باشد؟ موضوعی که از آن با نام آینده‌پژوهی به‌عنوان یک رشتۀ علمی تأویل می‌شود.

این پژوهشگر با بیان اینکه این موضوع در دو لایه شکل می‌گیرد گفت: مبانی اعم (عام) قرآنی چیست؟ برای مثال در مبانی معرفت‌شناختی به این سؤال پرداخته می‌شود که آیا شناخت بشر برای قانونمندی‌های آینده لازم است و اگر ثابت شد که لازم است آیا کافی هست یا خیر. حد، اعتبار و شرایط آن چیست؟

وی عنوان کرد: استخراج گزاره‌های آینده‌نگر از متن قرآن کریم برای استفاده از آن برای نظم‌بخشیدن به آگاهی‌های ما دربارۀ آینده یا به‌عبارت دیگر، بررسی تأثیر گزاره‌های قرآنی معطوف به آینده، در دانش آینده‌پژوهی اولین سطح و ترکیب دیدگاه‌شناسی قرآن کریم با دانش آینده‌پژوهی قرآنی، دومین لایۀ بحث را تشکیل می‌دهد.

بهروزی لک در پاسخ به این سؤال که آیا منظور شما این است که در این سطح به سازماندهی دانشی گزاره‌های استخراج‌شده از سطح دوم، مبتنی بر مبانی عام استخراج‌شده در سطح اول پرداخته می‌شود، گفت: در سطح اول تفسیر موضوعی انجام می‌شود و در سطح دوم، به‌دنبال دانش آینده‌پژوهی قرآنی هستیم؛ ولی در این سطح قصد داریم تا این دو را با یکدیگر ترکیب کنیم.

وی تأکید کرد: در این سطح، الگویی از آینده‌پژوهی قرآنی که در سطح دوم شکل گرفته است را به عینه تولید می‌کنیم و حاصل این تلفیق، تولید یک دانش کاربردی است. به‌عبارت دیگر، در سطح اول دیدگاه‌شناسی انجام گرفته است و در سطح دوم، دانش آینده‌پژوهی ایجاد می‌شود و در سطح سوم، به کمک تلفیق لایۀ اول و دوم به تحلیل موضوعات آینده پرداخته می‌شود که همان آینده‌نگاری متعارف است.

این استاد و پژوهشگر حوزۀ علمیه با اشاره به مطالعات تطبیقی یا انتقادی در بحث تفسیر مدیریتی پیشرفت‌شناخت عنوان کرد: در این سطح برای مثال مطابق با بحث‌های آینده‌پژوهی قرآنی بحث‌های یک اندیشمند آینده‌پژوه را در معرض بررسی و نقد قرار داده یا مکتب آینده‌پژوهی و آینده‌اندیشی قرآنی را با مکتب آینده‌اندیشی نظام امریکایی، اروپایی یا ژاپنی محک می‌زنیم.

عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی ادامه داد: به‌کمک مطالعات تطبیقی، شما می‌توانید شباهت‌ها و تمایزها را شناسایی کرده، بر این مبنا به نقد مباحث بپردازید.

حجت‎الاسلام‌والمسلمین احمد آکوچکیان، دبیر علمی کنفرانس قرآن‌پژوهی پیشرفت و روش‌شناسی تفسیری در گفت‌وگوی با این استاد عنوان کرد: مبنی بر اینکه بحث آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری، فصلی از مباحث اندیشۀ پیشرفت است، عملاً با دو فرااندیشۀ پیشرفت و فرادانش آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری روبه‌رو هستیم. با توجه به این مهم، لطفاً برخی از مؤلفه‌های خودویژۀ معرفت‌شناخت این ایده را با فهرست عمومی مباحث مطرح‌شده در آغاز گفتارتان تبیین بیشتری بفرمایید.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) در پاسخ به این سؤال گفت: این سؤال نمی‌تواند در هر چهار سطح قرار گیرد؛ زیرا سطح اول مربوط به یک مورد خاص است.

در ادامۀ این گفت‌وگو دبیر علمی کنفرانس تصریح کرد: آیا در کنار مبانی عام، مبانی خاص خودویژۀ معرفت‌شناختی که بتواند شاخص حوزۀ آینده‌پژوهی باشد وجود دارد؟ زیرا به نظر می‌رسد به‌مدد ایدۀ آینده‌پژوهی ناگزیر از بازخوانی نظام کلان مدیریت ملی باشیم؛ بازخوانی معرفت‌شناختی که اقتضای بینش سیستمی به معارف و دانش‌های بین‌رشته‌ای را دارد و ما را دعوت به این مهم می‌کند که بازخوانی ایدۀ ولایت فقیه، نظریه و نظام ولایت فقیه، نظام ولایت فقه در دین و فقیه در دین است؛یعنی آن نظام جامع معرفتی، ولایتمند تغییر است. این امر یک بحث کاربردی برای بازخوانی، هم به‌لحاظ رویکرد آینده‌پژوهی و هم به‌لحاظ آینده‌نگاری نظریۀ ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی است که به کارکرد مبانی معرفت‌شناختی نیز در جای خویش اشاره دارد. وی افزود: سؤال یادشده ناظر به هر چهار سطح مطرح‌شده است. در این سطح برای مثال به این سؤال پاسخ داده می‌شود که آیا اصلاً در قرآن بحث ولایت فقیه مطرح می‌شود یا خیر، حتی اگر بحث ولایت فقیه در قرآن مطرح شده باشد، آیا از آیندۀ آن در قرآن بحثی به میان آمده است یا خیر.

بهروزی لک اظهار کرد: در لایۀ اول به تفسیر موضوعی پرداخته می‌شود و در تفسیر موضوعی نیز بایستی دیدگاه‌های موجود در قرآن کریم استخراج شود. برداشت بنده این است که در سطح اول این دغدغه اصلاً وجود ندارد و قوانینی که در این سطح استخراج می‌شوند قوانین عام هستند. در سطح دوم نیز به تولید دانش محض پرداخته می‌شود و خصلت دانش نیز تولید گزاره‌های کلی است و فهم بنده آن است که سؤال شما را بایستی در همان سطح آینده‌نگاری قرآنی کاربردی تصور کرد.

بهروزی لک ادامه داد: پاسخ‌گویی به سؤالات حاجتمند تعیین جغرافیای خاص خویش است و تا حوزۀ کار با قرآن دقیقاً مشخص نشود نمی‌توان به هیچ سؤالی پاسخ داد و هندسۀ نظام مسائل قرآنی را ترسیم کرد. به‌عبارت دیگر، لازم است تا جغرافیای بحث مشخص گردد تا در این جغرافیا بتوان به گفت‌وگو نشست.

همچنین در این نشست علمی، احمد آکوچکیان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) با طرح این پرسش که آیا در کنار آن مبانی عام، مبانی خاص خودویژۀ معرفت‌شناختی که بتواند شاخص حوزۀ آینده‌پژوهی باشد وجود دارد؟ گفت: برای مثال ذات فرااندیشه و فرادانش پیشرفت و آینده‌پژوهی، اقتضاء رویکردهای بین‌رشته‌ای را دارد و طبیعتاً باید به منظومه دانش‌های تحول و دانش دینی توجه کنند. برای نمونه اگر فقه در احکام، بخشی از آن مجموعه معارف جامع است، نظام مدیریت تحول نمی‌تواند مبتنی بر یک بخش از آن نظام جامع معرفتی شکل گیرد. از این چشم‌انداز، فقه در احکام، ولایتمند تغییر نیست؛ بلکه فقه در دین، یعنی آن فهم جامع، ولایتمند تغییر است. وی تأکید کرد: به نظر می‌رسد به‌مدد ایدۀ آینده‌پژوهی ما ناگزیر از بازخوانی در نظام کلان مدیریت ملی نیز هستیم. آن بازخوانی معرفت‌شناخت که اقتضاء بینش سیستمی به معارف و دانش‌های بین‌رشته‌ای را دارد، ما را دعوت به این مهم می‌کند که بازخوانی ایدۀ ولایت فقیه، نظریه و نظام ولایت فقیه، نظام ولایت فقه در دین و فقیه در دین است؛ یعنی آن نظام جامع معرفتی، ولایتمند تغییر است.

این استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه بیان کرد: این مهم یک بحث کاربردی بازخوانی، هم به‌لحاظ رویکرد آینده‌پژوهی و هم به‌لحاظ آینده‌نگاری نظریۀ ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی است که به کارکرد مبانی معرفت‌شناختی نیز در جای خویش اشاره دارد.

وی با اشاره به طرح مطالب در چهار سطح مدنظر بهروزی لک گفت: به نظر می‌رسد بر اساس چهار سطح مطرح‌شده، علی‌القاعده چهار دسته متد هم خواهیم داشت و متدها هرکدام به‌تناسب بحث شکل می‌گیرند. برای مثال اگر در حوزۀ دیدگاه‌شناسی قرآن کریم مطالعه‌ای صورت گیرد، روش‌شناسی مدنظر، روش‌شناسی تفسیری خواهد بود.