دکتر محمدباقر سعیدی روشن، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در عصر اولین روز کنفرانس قرآنپژوهی پیشرفت و روششناسی تفسیر، ایدۀ خود را با عنوان «نیمنگاهی به معنیشناسی شناختی و کارآمدی آن در معارف و آموزههای قرآنی» ارائه نمود.
سعیدی روشن، ضمن اشاره به پیشینۀ معناشناسی و مؤلفههای معنیشناسی شناخت، بیان کرد: طراحی ایده با مؤلفههای ذهن بدنمند، مغز بدنمند، شناخت بدنمند، مفهومسازی بدنمند و معنای بدنمند، ایدۀ فکری شناختگراها است. عصارۀ حرف آنها این است که شناختها و اندیشۀ ما بهوسیلۀ سلسلهعصبها فراهم میشود. معنا از همین ورودگاه وارد وجود ما میشود و انسان حیوان فلسفی است.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: دو عنوان دیگری که در ادبیات آنها وجود دارد، استعارههای مفهومی و طرحوارههای تصوری است. طرحوارۀ تصوری این است که ما هرچه میفهمیم، تصویرسازی میکنیم و هرچه در زبان جریان پیدا میکند، برگرفته از احساسات ماست. مفاهیم انتزاعی همه برساختههای نمادین یا بهتعبیری، تشبیه معقول به محسوس است که بهتعبیرآنها، تعبیر نمادین نام دارد.
سعیدی روشن با بیان اینکه، اساس این دیدگاه حاصل فرضیههای گوناگون است و از یک تقریر واحدی برخوردار نیست، اظهار کرد: مراد از بدنمندسازی، بدنمندسازی شناخت و معرفت است؛ یعنی تمام دادههای معرفتی ما از مجاری حسی ما است. حال آنکه ما تصورات دیگری هم داریم که اساساً از آن راه وارد نشدهاند، بلکه از راههای دیگری در ما وجود دارند و برخاسته از یافتههای درونی وجود ما هستند، مانند شوق، نفرت و محبت. افزون بر اینکه دامنۀ علم، دامنۀ وسیعی است. ما در علوم، معقولات اولی و ثانوی داریم، خیلی از مفاهیم هستند که در این واحد و پکیج نمیگنجند. بنابراین، این ایراد بر آنها وارد است که سقف دانش را بسیار محدود و تنگ گرفتند، فارق از اینکه اینها همه مقدمات شناخت هستند و خود شناخت نیستند. در این حالات، مجاری عصبی شما تحریک شده است، ولی ادراک صورت نگرفته است. فاعل ادراک، نفس مجرد است و خود ادراک هم مجرد است. ابزار و اجزای بدن ما مادی است. یک جزء از ماده، از خودش و از سایر اجزاء خبر ندارد. یکی از خصوصیات ماده بیخبری است؛ ولی در عین حال انسان خودآگاه بوده و به وجود خود، علم دارد. این آگاه، من، خود کس دیگری است که همان نفس مجرد است که در مکان نیست؛ چون اگر او هم در مکان بود، مثل سایر اجزای ماده در بیخبری و در غفلت بود؛ از خصوصیات ماده این است که در بیخبری است.
وی در ادامه گفت: آیا ما مجازیم این نظریه را بر قرآن تطبیق دهیم، به این معنا که آیا نظریۀ معنیشناختی قرآنی، ابزاری کارآمد است تا بتواند به بهترین وجه در خدمت قرآن باشد؟ در کشور ما کمابیش این رویکرد به جریان افتاده و مقالات و کتبی دراینباره، به چاپ رسیده است. به نظر میآید رویکردی که بر فیزیکالیسم شناختی تأکید دارد، برای فرهنگ قرآن کارآمد نیست. قرآن مراتب داشته و دارای ظواهر و بواطن است. در چنین دیدگاهی، وحی، در اساس، توهم ساختارمند است. کسی که چنین حرفی میزند درکی از توحید و خدای کمال مطلق و بینهایت ندارد.
وی تأکید کرد: هنجارهای زبانی در هر حد و اندازهای که باشند، در نهایت شرط لازم برای دستیابی به مقاصد قرآن بوده و شرط کافی نیستند.