4:54 بعد از ظهر
16 آذر 1403

انجمن علمی هم‌اندیشی

معرفی‌نامه انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت

ما در جهان تازه‌ای زندگی می‌کنیم و از منظر ساحت نظام مسئله‌ها و انتظارات با حوزه‌هایی چون حوزۀ رویدادگی و گشایش وجودی انسانی، فردیت رشد تا عرصه‌های فردی، اجتماعی، تمدنی تا الگوی سبک زندگی تا سطوح عالی تجربۀ عارفانه و باطنی روبه‌رو هستیم. همۀ سطوح یادشده در نظام مسائل جهان جدید وجود دارند و نسبت به دوران پیشین دارای ویژگی خاصی هستند. اینک ساحت‌ این مسئله‌ها و انتظارات از حوزۀ پارادایم‌پژوهی یا بنیان فلسفۀ معرفتی تا فلسفه‌های مضاف تا حوزۀ عمل تجربه‌پذیر و معرفت تجربه‌پذیر را شامل می‌شود. هر گونه نظریه دربارۀ نسبت دین و عینیت، علی‌القاعده و به‌ناگزیر بایستی بتواند این ساحت و ژرفا را از پارادایم تا تجربه‌پذیری شامل شده و مد نظر قرار دهد. در راستای پیشرفت‌پژوهی و پاسخ به نظام مسائل جهان جدید ایرانی، «انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت» وابسته به مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) در تیر ماه سال ۹۷ تأسیس شد و تا اکنون به صورت مستمر با حضور استادان و پژوهشگران برجسته به فعالیت خویش ادامه داده است.

اعضای شورای مدیریت انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت

ـ حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر احمد آکوچکیان، رئیس و عضو هیئت مدیرۀ  انجمن؛

ـ حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر محمد ساجدی، عضو هیئت مدیره و پژوهشگر انجمن؛

ـ حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای علیرضا فاخری، عضو هیئت مدیره و پژوهشگر انجمن؛

ـ سرکار خانم دکتر مرضیه بخشی، عضو هیئت‌مدیره و دبیر و پژوهشگر انجمن.

اهداف انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت

مسئلۀ کلان امروز ما، مسئلۀ پیشرفت درونزا (با لحاظ منابع هویتی خویش) است. به نظر می‌رسد ما به‌تدریج به این نقطه رسیده‌ایم که ناگزیر از باور این امر هستیم که تجربۀ انقلاب اسلامی چونان یک اپیستمه یا یک امر معقول درجۀ دوم معرفتی، حاجتمند یک جنبش اصیل پارادایمی یا حداقل معرفت‌شناختی است. بر این اساس، «ما با کدام نظام اندیشه‌ای می‌توانیم به تفسیر و مدیریت عینیت همت گماریم؟». انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت در راستای پاسخ‌گویی به مسئلۀ کلان یادشده با اهداف زیر تأسیس شده است:

۱. اهتمام پژوهشی به مبانی پارادایمی فکری برآمده از مبانی، اصول و ارزش­‌های اسلامی و به طور خاص سطوح جنبش معرفت­‌شناختی معطوف به اندیشۀ درون­‌زای پیشرفت در مدنیت معاصر اسلامی ـ ایرانی؛

۲. اهتمام پژوهشی به الگوی راهبردی دین­‌شناخت آینده‌­نگار پیشرفت (رشد ـ توسعه) در مقتضیات جهان و مدنیت معاصر ایرانی؛

۳. استنادپردازی اندیشۀ ترقی (رشد ـ توسعه) در نظام نقشۀ جامع اندیشه و دانش دینی؛

۴. مشارکت در فرآیند تحقیق و توسعۀ ملی و انجام فعالیت‌های پژوهشی جهت ارائۀ راه‌کارهای مناسب در رفع تنگناها و محدودیت‌ها؛

۵. رسانه­‌سازی و گفتمان‌­پردازی دستاوردهای اندیشه­ و الگوپردازی پیشرفتِ حکمت­بنیان و مشارکت تحقیق و توسعه‌­ای از طریق همگانی­‌سازی و عمومیت­‌بخشی به پدیدۀ الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت؛

۶. ایجاد زمینه­‌های مناسب برای شکوفایی استعدادها، برانگیختن خلاقیت علمی پژوهشگران و بهره‌مندی از توانمندی ایشان در تقویت و تحقق فضای علمی؛

۷. حمایت از فعالیت­‌های علمی پژوهشگران؛

۸. تعمیق دانش و بینش علمی پژوهشگران؛

۹. اشاعۀ فرهنگ صحیح تعاملات علمی در میان پژوهشگران؛
۱۰. پرورش روحیه‏ی مسئولیت‏‌پذیری و مشارکت در فعالیت‌ های علمی، فرهنگی و اجتماعی ؛
۱۱. تقویت روحیۀ مشارکت و همکاری در فعالیت‏‌های گروهی.

فعالیت­‌های انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت

بر اساس مصوبات اعضای شورای انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت، فعالیت­های علمی این انجمن عبارت‌اند از:

۱. مناظره و نقد علمی

۲. هم‌­اندیشی و نشست­‌های تخصصی

۳. مطالعات و پژوهش­‌های علمی

۴. نشر و ترویج یافته­‌های علمی

نظام برنامۀ پژوهش انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت

انجمن هم‌اندیشی پیشرفت پس از ویرایش اول عناوین موضوعی خویش، نه گام برجسته را در فرآیند تکاپوی خویش در پیش رو دارد. گام‌های نه‌گانۀ ذیل اجزای فرآیندی رفت‌وبرگشتی (پیش‌رونده و بازخوردنده) تحقیق و پیشرفت است:

گام اول: رصد و ساماندهی مستمر نظام مسائل پیشرفت

گام دوم: درک روشنی از نظریه‌خواهی پیشرفت؛ درک مشترکی از هندسۀ مسائل و چیستی و چرایی نظریه‌پژوهی پیشرفت

گام سوم: شکل‌گیری فهم تاریخی با رویکرد آینده‌نگاری راهبردی

گام چهارم: بسط مبانی نظری الگوی پیشرفت

گام پنجم: شکل گیری روشمند رویکردهای پژوهشی انجمن

گام ششم: ورود به دوره نظریه‌‌سازی

گام هفتم: ورود به دوره نظام‌‌سازی

گام هشتم: دوره نقد و پایش و بازخورد توسعه‌‌ای نظام (دولت ـ ملت) جمهوری اسلامی ایران

و در گام نهم: تداوم گفتمان پردازی‌های پیشرفت

 

نمونه خبر

راه دشوار دمکراسی

هفتادوپنجمین نشست از سلسله جلسات انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت با موضوع «دمکراسی از منظر دکتر سریع‌القلم» در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) برگزار شد. در این نشست سرکار خانم مرضیه بخشی پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد و عضو انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت به ارائۀ گزارشی دربارۀ فصل بیستم کتاب «عقلانیت و توسعه‌یافتگی در ایران» پرداخت.

وی تصریح کرد: از منظر دکتر سریع‌القم، پیشرفت و توسعه به دو قسمت تقسیم می‌شود: یکی اصول توسعه و دیگری عاملان توسعه. برای مثال نظم و آرامش از اصول توسعه هستند و شاید بتوان این اصول را در ۵۰ مورد لیست کرد؛ اما لیست‌کردن این اصول مسئله‌ای را حل نمی‌کند. آنچه مهم‌تر است، عاملان توسعه هستند. بدین‌معنا که باید دید انرژی توسعه در یک کشور کجاست؟ انرژی یک کشور است که اصول را به کار می‌گیرد. پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه پس از بیان مقدمه به معرفی محتوای بحث پرداخت.

اصول توسعه و عاملان توسعه

به طور نظری انرژی هر کشور نخبگان آن کشور هستند. البته بهتر است که جهت‌گیری یک کشور تحت‌تأثیر جریان اجتماعی، احزاب و جامعۀ مدنی باشد؛ اما در کشورهای جهان سوم، جامعه ضعیف است. وقتی در جامعه‌شناسی از جامعه صحبت می‌کنیم، منظورمان تشکل است و نه کمیت. هر چقدر تشکل در یک جامعه قوی‌تر باشد، آن جامعه قوی‌تر است. وقتی در کشورهای در حال توسعه تشکل‌ها ضعیف است، به طور طبیعی مسئولیت پیشرفت را نمی‌توانند بر عهده گیرند. در چنین شرایطی که خلاء تشکل وجود دارد، مسئولیت پیشرفت بر عهدۀ کسانی است که در رأس یک سیستم قرار می‌گیرند.

تغییر در شخصیت شهروندان و نخبگان ایرانی در چه قالبی امکان‌پذیر است؟

ـ برای تغییر در شخصیت شهروندان و نخبگان ایرانی، به یک استراتژی ملی نیاز داریم و دو نهاد مهم در این زمینه وجود دارد: ۱. مدرسه ۲. خانواده

آسیب‌شناسی شخصیت ایرانیان

ـ در کنار این دو نهاد ما به آرامش و ثبات اقتصادی هم نیاز داریم. اینکه گفته شد ما به یک استراتژی ملی نیاز داریم برای این است که تربیت فرهنگی، آرامش اقتصادی نیز می‌خواهد و پذیرش فرهنگ، مستعد نیاز به آرامش اقتصادی دارد و در حقیقت نیاز به امید به زندگی بهتر دارد ولی ما به دلیل همان «خلقیاتمان» نمی‌توانیم به این مسائل توجه کنیم.

ـ ملت‌هایی که توسعه می‌یابند عموماً ملت‌های آرامی هستند؛ ولی ما هیجان را دوست داریم و هیجان جزء فرهنگ ماست. اگر کسی بیاید و از اول انقلاب تا اینک، تمام بحران‌هایی که پشت سر گذاشتیم را لیست کند، مشخص می‌شود که ما چقدر عاشق بحران هستیم و از بحران لذت می‌بریم، از اینکه به یکدیگر اعتراض کنیم لذت می‌بریم.

ـ دامنۀ چیزهایی که ما از آن لذت می‌بریم از ملت‌های دیگر خیلی محدودتر است. از کودکی به ما آموزش نداده‌اند که دامنۀ لذات خود را گسترش دهیم.

ـ ما ادعاهای عرفانی زیادی داریم. ایران از نادر کشورهایی است که  در آن عرفان و درون‌نگری و لایه‌هایی از تصوف وجود دارد، ولی ما به طور عجیبی آدم‌های بیرونی هستیم یعنی این عرفان در حد بیان و در حد احساسات است و هنوز تبدیل به یک نهاد نشده است. اتفاقاً اگر افراد درون‌گراتر باشند، افراد قوی‌تری خواهند بود. انسان اگر درون‌گرا باشد کمتر به دنبال اختلاف با دیگران است و هیجاناتش کمتر می‌شود.

ـ ملت‌هایی که شلوغ هستند نمی‌توانند سیستم درست کنند. برای اینکه از یک شلوغی به شلوغی دیگری می‌روند. سیستم‌ درست‌کردن ثبات فکری و ثبات فکری، نقد دائمی می‌خواهد تا یک کشور سیستم درست کند. (سیستم سرمایه‌داری از دویست سال گذشته تا اینک ۷ فاز را پشت سر گذاشته است.)

ـ ما از اینکه سینوسی رفتار کنیم و از اینکه مبهم باشیم و کسی متوجه نشود چه کار می‌کنیم، لذت می‌بریم. همۀ این‌ها با سیستم‌ درست‌کردن مغایرت دارد. به دلیل اینکه وقتی می‌خواهند یک سیستم اجتماعی ـ اقتصادی درست کنند باید مسائل حل‌شده باشد و روابط و مناسبات حل‌شده باشد و افراد در یک قالب قابل‌پیش‌بینی زندگی و فعالیت کنند (به همین دلیل در کشورهای صنعتی استراتژی ملی در بازۀ زمانی ۵۰ یا ۱۰۰ساله نوشته می‌شود). در جامعۀ ما اگر جهت‌گیری کسی مشخص باشد لطمه می‌خورد.

نقش روشن‌فکران در پیشبرد تحولات کشور

ـ نکتۀ مهم دیگر این است که تحول در هر کشوری تابع انفعالات کانون‌های قدرت است. کانون‌های قدرت در کشور ما بعضاً فکری و بعضاً اقتصادی و دینی هستند. یک نوع سازگاری بین این کانون‌های قدرت برای اولویت‌دادن به مصالح کشور نیاز داریم. این کار راحتی نیست و صرفاً کار فکری نیست. محور حل و فصل این تضادها، آیندۀ ایران و سطح زندگی مردم ایران است. مبنای کار فکری و روشن‌فکری، استدلال است. کانون‌های قدرت بر اساس منافع رفتار می‌کنند نه بر اساس استدلال. برای آشتی میان منافع و استدلال است که باید فرمول پیدا کنیم. اگر یک روشن‌فکر نتواند واقعیت‌های جامعه را به خوبی تشخیص دهد، در جهت‌گیری‌های جدید فکری هم نمی‌تواند مؤثر واقع شود. جنس کار یک دولت‌مرد حفظ منافع و توسعۀ منافع است. البته ما از منظر تاریخی در ایران، آشتی میان منافع حکومت و منافع ملت را کم داشتیم و اینجاست که روشن‌فکر می‌تواند نقش مؤثری را ایفا کند و سعی کند منافع جامعه را با منافع حکومت‌کنندگان آشتی دهد.

چالش یک روشن‌فکر این است که با توصیه‌های اخلاقی کار نکند بلکه برای اینکه مسائل پیش برود باید واقعیت را فرمول‌بندی کند؛ چون اثرگذاری توصیۀ اخلاقی بسیار کوتاه است و معمولاً در حوزۀ سیاست مؤثر نیست. همۀ حکومت‌ها به دنبال این هستند که جامعۀ خود را مدیریت کنند اما بعضی کنترل می‌کنند، بعضی مدیریت. کنترل‌کردن بسیار راحت‌تر از مدیریت‌کردن است. مدیریت‌کردن فکر می‌خواهد و کنترل‌کردن عمدتاً زور می‌خواهد. مدیریت‌کردن هنر می‌خواهد و بسیار روش‌مند است و باید با طبع بشر تطابق داشته باشد. مدیریت‌کردن غیرمستقیم است؛ اما کنترل‌کردن مستقیم، آزاردهنده و غیرپیچیده است.

شرایط تحقق ارتباط میان نخبگان فکری و ابزاری

ـ  کشورهای در حال توسعه که جامعه ضعیف است، آن کسانی که سرنوشت جامعه را رقم می‌زنند یا باید خودشان خیلی اهل فکر باشند یا اینکه تیم‌های قوی فکری داشته باشند که برای جامعه فکر کنند. در کشور ما یک مسئول از کسی مشورت می‌گیرد که او را کاملاً قبول داشته باشد؛ یعنی آشنایی با فرد، مقدم بر توانایی فکری او است، ولی در کشورهای صنعتی این طور نیست. برای ما متخصص زیاد مهم نیست، بلکه بیشتر امانت‌داری و تبعیت مهم است. فرهنگ مریدی در کشور ما قوی است و این در اقشار تحصیل‌کردۀ جامعۀ ما نیز وجود دارد و در این قشر نیز، معاشرت با مرید بیش از معاشرت فکری با مخالف رایج است.

معنای همۀ این‌ها این است که دستور کار تحول ما خیلی مهم است و باید زحمت زیادی برای تغییریافتن بکشیم. تشخیص این مسئله، تشخیص حکومتی است!