«نظریۀ جوان در انقلاب اسلامی» از جمله پروژههای در دستور کار مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) است که در راستای بسط تحلیلی نظریۀ ولایت فقیه بهعنوان رکن محوری نظریۀ جمهوری اسلامی قرار دارد.
استاد راهبر این پروژه در نشستهای برگزارشده چنین بیان داشت که انقلاب اسلامی ایران، در برهۀ خطیر تاریخی، همزمان با تقابل غرب با اسلام و ایران، تجربۀ زیست اندیشههای علمی، زیستی و معنویتی در جهان جدید را بر اساس یک الگوی درونزای پیشرفت، با دو شاخصۀ برجسته اسلامی ـ ایرانی داشته است و این تجربۀ درونزا و خودویژه، از مبانی معرفتشناختی اندیشۀ دینشناخت پیشرفت یا تفقه در دین، بهمثابۀ اندیشۀ ولایتمند تغییر، آغاز و تا الگوی راهبردی آیندهنگار تحول تمدنی را شامل میشود که چهار رکن درونی آن یعنی عرصۀ تعلیموتربیت، مدیریت علمالاجتماعی، هنر و فناوری و سامان هویتی خودویژۀ خویش را در این جهان داشته است و کارکرد وجه فاعلی فاعلان ارادی تغییر در عصر انقلاب اسلامی را آشکار ساخته است.
ایشان همچنین این نکته را بیان کردند که موضوع جوانان و زنان در این تجربۀ درونزا، فصل جمعیتشناختی و انسانشناختی فاعلان ارادی تغییر، در الگوی مزبور است و موضوع جوانان، از چشمانداز حوزههای گوناگون شناختی و بهطور خاص در قالب مسائل جمعیتشناسی و انسانشناسی در عرف مطالعات معاصر، اغلب تحتتأثیر دیدگاه غالب بر اکثر موضوعات مربوط به انسان تحتالشعاع اندیشه و فرهنگ سکولار در سطوح و عرصههای گوناگون مفهومی، رفتاری، اقدامی و یا دیدگاههای شبهادیانی و مبنی بر رفع نیازهای مادی بشر، توجیه و تعریف شده است. در همین چارچوب، این بینش در طول زمان، سیر تکاملی خود را از محدودۀ الگوهای روانشناختی علمی و طبیعی طی نموده و در گذر از نظریۀ هرم نیازهای اساسی انسان، معروف به هرم مازلو، این موضوع بازخوانی شده است. پیروی از این گفتمانهای چندگانه، در زمینۀ ارزیابی تجربۀ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و الگوی پیشرفت ارائهشده از سوی آن، نه تنها عاجز از تحلیل رابطۀ قلبی و اعتقادی عموم مردم با انقلاب اسلامی است؛ بلکه از تفسیر، تجزیهوتحلیل نقش جوانان در نظام انقلاب اسلامی نیز ناتوان است؛ بنابراین باید درصدد شناسایی و تبیین نقش و کارکرد فاعلان ارادی تغییر و موضوعات الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت و آیندهنگار راهبردی در واقعیتهای رخنمود انقلاب اسلامی در ذیل نظریۀ انسانشناسی پیشرفت (رشد ـ توسعه)، روانشناسی و جامعهشناسی جوان، روانشناسی عرفانی و عرفان اجتماعی بود که بهعنوان محرک توسعۀ انقلابی بوده است.