در یکی از نشستهای پژوهشهای نظری و مطالعات مبنا استاد احمد اکوچکیان بیان کرد: در مکتب اسلام، «شناخت حضوری و بیواسطه» و «شناخت حصولی و باواسطه» دو قسمت شناخت انسان را تشکیل میدهند.
انسان فقیر الی الله است و تا زمانی که مستند به آن شناخت حضوری یا خودآگاهی، هویت و حقیقت وجودی خود را بهخوبی نشناخته باشد و با خویش انسی برای تدبیر بودگی خویش نگرفته باشد و بیاعتنا به منظومۀ دانشهای حضوری ـ حصولی و عقلانیت اجتهادی حِکمی برای شناخت بنیانهای زندگی بالغْ محروم از آن حکمت بالغه باشد، نقطۀ اتکا و آرامشِ خردِ ایمانی بنیادِ خود یعنی خداوند را از دست میدهد و احساس تنهایی و اضطراب بر او چیره میشود. بدین سبب ائمه (ع) انسان را موجودی دارای استعدادهای گوناگون میدانند که باید آنها را بشناسد و خود را بهسوی تعالی و کمال بکشاند. در منظر امیرمؤمنان علی (ع)، شناخت انسان و استعدادها و جایگاه او چنان مهم تلقی شده است که آن حضرت فرموده است: «اَلْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفَی بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ یعْرِفَ قَدْرَهُ.»