چکیده:
آدمی، این نادانستهترین پدیدار هستی، در کشش به رشد ـ توسعه و وضع مطلوب زندگی (حیات طیبه)، تفسیری خودویژه از خویش، در چارچوبۀ سامانۀ کلان الگوی پیشرفت دارد:
۱. سودای فراروندگی از خویش را دارد؛ پس به دو ساحت استعدادها و نیازهای خویش نظر میافکند؛ اینکه در جستوجوی چیست و چه میخواهد و اینکه برای دستیابی به این خواهانیها، از خویش و برای خویش چه دارد؛
۲. سودای تحلیل وجودی خویش را از وجه نظر عرصههای حیات و عرصههای جریان رشد دارد؛ پس با گذر از برداشت اولیۀ تفکیک ساحات وجودی انسانی به روح و جسم، خودشدگی و خودبودگی و منش خویش را در برآیند سطح رویش سه ساحت دانایی و خواهانی و توانایی خویش مییابد؛
۳. و گاه به عمق امکانهای وجودی خویش مینگرد که در نقطۀ عجز از تداوم رشد و در نقطۀ اعتصام و استعانت، سطح ممکن خودبودگی خویش را به حضرات اسماء و صفات فعل الهی بازتفسیر و تدبیر میکند؛ پس بالغترین ساحت وجودی یعنی ساحت تجربۀ باطنی ناب انقطاعی و اعتصامی را دارد. دین الهی به الگوی قرآنی ـ اوصیایی این راهبری به رشد تعریف میشود؛
۴. تاریخ اندیشۀ بشری و بهطور خاص تاریخ علوم انسانی، تاریخ دانستنیها در تفسیر و تدبیر حیات انسان و تغییر اوست. داعیۀ مشترک همۀ این علوم آن است که به ساحتی قابلدسترس در شناخت آدمی توجه دارند؛ علوم روانشناختی به ساحت روان انسانی، علوم اجتماعی به ساحت جامعهشناخت انسانی، علوم اقتصاد به ساحت اقتصادی انسانی و مانند آن؛
۵. این ساحات گوناگون نظامواره، موضوع علوم گوناگون انسانی پیوستۀ نظامواره بر مدار اندیشۀ پیشرفت (رشد ـ توسعه) هستند؛
۶. در فضای اندیشهای و گفتمانی آموزههای قرآنی ـ اوصیایی، علوم انسانی تفسیری ـ تدبیری این ساخت نظامواره، در یک منظومۀ جامع دینشناخت به نام «تفقه در دین»، بهمثابۀ اندیشه و دانش دینشناخت مبنای مدیریت پیشرفت هستند.
برآیند این تأمل و تحلیلها و فرآوریهای معرفتی، دستیابی به پاسخ این سؤال اصلی است که ماهیت رشدشناخت آدمی در آموزههای قرآنی ـ اوصیایی کداماند؟
بهمدد کاربرد منظومهای از روششناسیهای استنتاجی، روششناسی استنباطی و نیز روششناسی علوم رفتاری، میتوان به این نظر تبیینی رسید که خاستگاه مشترک تحلیل پرسشهای پیشین، اندیشۀ تغییر است که خاستگاه مبنای انسانشناخت اندیشۀ پیشرفت است. قابلیت پیشرفت (رشد ـ توسعه) انسانی، نشانگر ماهیت، وجوه و ابعاد و سطوح و ژرفای وجودی اوست، عقل و وحی و در برآیندگیری روشمند آن دو، سنت اهلالبیت (ع) آن هم بهطور خاص در آموزههای نیایشی گستره و ژرفای امکانی و وقوعی او تفسیر و تدبیر میکنند؛ بدینسان ماهیت وجودی آدمی، همان ساحت و ژرفای امکانی و وقوعی پیشرفت آدمی است. چیستی و چگونگی رشد ـ نوسعۀ انسانی، چیستی و چگونگی اوست؛ ساحات انساننگر آموزههای دین در این چشمانداز دانستهتر میشود و بر همین اساس دریافته میشود که تفقه در دین، منظومۀ دانشی مدیریت انساننگر رشد بوده و ولایتمند تغییر است و از این رهگذر معلوم میگردد که سامانۀ علوم انسانی رشدنگر، مستند به همین مبانی انسانشناخت پیشرفت شکل میگیرد و عرصهها و وجوه دکترین انساننگر نظام مدنیت اسلامی، در این راستا منقح میشود و در نهایت، نظام انسانشناخت ولایت فقیه، اینگونه بهروشنی میگراید.
کلیدواژگان: انسان، پیشرفت، رشد، قرآن، اهلبیت (ع)، فرانیازهای رشد، انسانشناسی پیشرفت.
نویسندگان: احمد آکوچکیان، رضوانه دستجانی و زهرا صفری.
منبع: همایش پیشرفت از منظر قرآن و حدیث، ۱۳۹۳.