در یکی از گزارشهای گروه پژوهش علوم انسانی و بینارشتهای با موضوعیت «تاریخچۀ حرکت انسان» استاد جلسه، جناب آقای آکوچکیان، اذعان کرد: انسان موجودی است دارای نهادها و استعدادهای بسیار متنوع و متکثر که بسیاری از آنها را تا کنون از خود بروز داده و در صحنۀ هستی حرکت کرده است. انکار چنین موجودیتی از انسان در امتداد تاریخ بدتر از انکار خویشتن است. این جریان مستمر را میتوان در دو بُعد اساسی مشاهده کرد:
1. به فعلیت رسیدن نهادها و استعدادهای انسانی که مستند به سنتهای هستی و عوامل قاعدهمند در زندگی هستند، از مبدأ و عامل اصلی حرکت (صیانت و حبّ ذات) تا هدفها و مقاصدی که حیات آدمی را بهصورتی روشمند و قاعدهمند به خود جلب میکنند؛
2. توجه و اشتیاق جدی و مستمر انسان به تعالی و کمال یا حیاتِ بهتر در طول تاریخْ که سبب ظهور عظمتها و نمودهای بسیار باارزش انسانی شده و توانسته است حیات آدمی و هدف آن را برای هوشیاران در میان مستان و بیداران در میان خوابرفتگان تفسیر و توجیه نماید. میتوان گفت شور، اشتیاق و نشاطِ انسانیِ این کمالجویان و تعالیطلبانْ راهبر به این سطح وجودی است.