در یکی از نشستهای اخیر گروه پژوهشهای تفسیری، حجتالاسلاموالمسلمین احمد آکوچکیان گفت: مهمترین پاسخ مبنای دین قرآنی به منظومه مسائل انسانی درمعنابخشی به همۀ هستی، جهان، انسان و زندگی روح و معنا، «خداوند» است. آدمی در نسبت با خداوندْ جنس و وسعت و ژرفای خودی خویش را درمییابد و تجربه میکند تا بر این مدار اتکای به خویش را ریشهدار سازد: «إِنِ الحْکمُ إِلا لله ِعَلَیهِ تَوَکلتُ وَ عَلَیهِ فَلْیتَوَکلَ الْمُتَوَکلُون». تنها دل را در گرو او گذاشتن و از اغیار خالی کردن برای این راه طولانی و این گردنههای نفسگیر و این منازل هولناک کفایت نمیکند و حتی توشۀ فردی چون امام علی (ع) که یک ضربهاش با عبادت جن و انس برابری میکند، برای این راه بینهایت اندک شمرده میشود و اینجاست که میگوید: «آهِ مِنْ قِلۀ الزادِ وَ طُولِ الطرِیقِ وَ بُعْدِ السفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ.» بر مدار این حمد عقلی و قلبی، در خط عبودیتْ مجال انقطاع و استعانت و اعتصام سر میرسد. اینگونه است که در پاسخ به سؤال ذعلب یمانی که از ایشان میپرسد: «ای امیرمؤمنان، آیا پروردگار خود را دیدهای؟» میفرمایند: «آیا چیزی را که نبینم میپرستم؟» ذعلب دگربار میپرسند: «چگونه او را میبینی؟» حضرت پاسخ میدهند: «لَا تُدْرِکُهُ الْعُیونَ بِمُشَاهَدَۀ الْعِیانِ، وَلکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ. قَرِیبٌ مِنَ الْأَشْیاءِ غَیرَ مُلَابِسٍ، بَعِیدٌ مِنْهَا غَیرَ مُبَاینٍ، مُتَکَلمٌ لَا بِرَوِیۀ، مُرِیدٌ لاَ بِهِمۀ، صَانِعٌ لَا بِجَارِحَۀ. لَطِیفٌ لَا یوصَفُ بِالْخَفَاءِ، کَبِیرٌ لَا یوصَفُ بِالْجَفَاءِ، بَصِیرٌ لَا یوصَفُ بِالْحَاسۀ، رَحِیمٌ لَا یوصَفُ بِالرقۀ. تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ، وَتَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِهِ.»