بسیاری از ما در داشتنها «امن غرور» داریم و در نداشتنها «مضطرب» و در دلهره و هراسیم. ریشههای آن را تحلیل کنید که چرا؟ و اینکه اصحاب عاشورا در این موقعیتها چگونه بودهاند؟
برای اصحاب عاشورا، از دست دادن عزیزترین نعمتها و بهرههای بلند زندگی یکی ازجمله بازیگریهای آنان در عرصۀ این سلوک نمادین تاریخی است. حسین(ع) مثلِ «علیاکبر» یا ابوالفضل العباس» را دارد و آنان را از دست میدهد، کمرش میشکند، اما تزلزل و عقبنشینی و ابتذال و بیهودگی ندارد.
داشتنها و نداشتنها نباید مایۀ امن و اضطراب باشند. چه که دربرابر داشتنها اشتغال و خوف و رجا جا دارد، نه امن مغرور و دربرابر نداشتنها هم نه اضطراب، که باز اشتغال و خوف و رجا که علی(ع) فرمود: «شُغِلَ مَنِ الجَنَّهُ و النّارُ اَمامَهُ» کسی که بهشت و جهنم را پیش پای خودش میبیند و سرمایۀ نعمتهای مقدر را میبیند و قضا و دستور حق را هم میشنود، دیگر امن احمقانه و اضطراب خام ندارد که کار میکند و اقدام مینماید.
به قلم احمد آکوچکیان