4:47 قبل از ظهر
31 اردیبهشت 1403

زیستمان و مدنیت فراجنسیتی، کانونی در الگوی تحول با سورۀ نساء

سورۀ نساء نمونۀ متن پیشنهادی قرآن کریم برای گذار از فلسفۀ فقه به فقه احکام، به فقه مقاصدی، به فقه قانون و فقه مدنیت در رهسپاری به فقه تمدنی است. آموزه‌های این سوره، الگوی جریان حکم فقه و حکم قانون را از مجرای فقه مقاصدی پیشنهاد می‌کند. سورۀ نساء، مدنیت مقاصدی دین‌‌شناخت برای انسان مخاطب است.

خوانش دیگری از الگوی خودبانی رشد (تقوا) در متن عینیت تاریخی جامعۀ هدف با سوره نساء پیشنهاد می‌شود. الگو در این سوره، از قاعدۀ فصل کنشی زیست اجتماعی با دوسویۀ بنیادین زیستمانی و زمان‌مایۀ تمدنی تصویر می‌شود. فاعلیت پارادایمی زنان و نهاد خانواده در ضمن این الگو، یک فراز راهبردی در متن این الگوست. جریان عمومی سوره با دو سوره بقره و آل‌عمران نزدیک است؛ اما تفاوت‌ها به‌نوبۀخود، آموزگار نوع دیگری از برش از مدنیت منجر به تمدن است.

با سورۀ نساء می‌توان اولین سطح مناسبات حاکمیتی ـ مدنی را با درون خویش و با جهان پیرامونی به سنجش درآورد و نوع پاس‌داشت این مناسبات را از سطح زیستمانی تا سطح حاکمیتی به داوری گذاشت.