استاد راهبر نشست گروه سلامت و سبک زندگی، جناب حجتالاسلاموالمسلمین احمد آکوچکیان، در تبیین ساختار تحلیلی مفهوم سبک زندگی گفت: در تعریف ابتدایی از مفهوم «سبک زندگی»، میتوان به تعاریف چندی اشاره کرد، مانند:
ـ سبک زندگیْ تجسم تلاش انسان است برای یافتن ارزشهای بنیادین خود در فرهنگ عینیاش و شناساندن آن به دیگران است.
ـ سبک زندگیْ الگوی رفتار جمعی است. این رفتارها از جنس رسوم و عادات اجتماعی و روشهای فکری هستند.
ـ سبک زندگی فردْ تجلی رفتاری، سازوکار روحی، عادات فکری و معرفت او است.
ـ مجموعهها یا الگوهای خودآگاه و دقیقاً توسعهیافتۀ ترجیحهای فردی در رفتار شخصی مصرفکنندۀ سبک زندگی است.
– سبک زندگیْ الگویی برآمده از ارزشها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه است که بهصورت رفتارهای مشترک ظاهر میشود؛ الگوی شناختها، احساسها و کنشهای فرد که در هویت فردی و اجتماعی او مشارکت دارد.
در سرجمع میتوان گفت، رفتارهایی که با قشربندی حیثیتی و اعتباری مرتبط هستند «سبک زندگی» نامیده میشوند. سبک زندگی فقط سامان زیستی نیست، بلکه چگونگی نمایش آنها از سوی فرد نیز جزئی از این سامان سبک زندگی وی است. «سیاستِ زندگیْ» سبک زندگی است.
سبک زندگی را میتوان مجموعهای کموبیش جامع و منسجم از الگوی عملکردهای آدمی دانست که نهفقط نیازهای جاری او را برآورده میسازد، بلکه روایت خاصی که وی برای هویت شخصی خویش برمیگزیند را دربرابر دیگران مجسم میسازد. در برآیند تعاریف آغازین، «سبک زندگیْ» الگوی سهوجهی فکری، روحی و رفتاری آحاد انسانی جامعه، با میانداری تجربۀ آزادانۀ ارزشها در یک الگوی فرهنگیِ برگزیدۀ جمعی است که یک تشخص زبانی معین نیز یافته باشد.
در تعاریف یادشده و دیگر تعاریف مربوط به این سازه، بهطور کلی میتوان به دو سطح مفهومی در میدان معنیشناختی سبک زندگی توجه کرد:
- یک سطح مفهومیْ مجموعه عناصر کموبیش پیوسته و نظاممند تشکیلدهندۀ سامانۀ سبک زندگی (سامانۀ ارادهمند زیستی) است. منظومه و کلی که دارای وجوه مشترک و متمایزی از واژگان کانونی دیگر، مانند هویت، فرهنگ، اخلاق و … است؛
- و سطح مفهومی موردتوجه در بیشتر تعاریفْ جنبۀ نمادین و کارکردی آن (سامانۀ زبانی آشکارگر آن الگوی زیستمند) است. سبک زندگی شیوهای از زندگی است که در یک نظام زبانی معین تصویر میشود.