در اولین نشست کارگاهی تفسیر سورۀ حمد، این سوره بهعنوان سورۀ فلسفۀ دینی قرآن کریم دانسته شد و بیان شد که سورۀ حمد بهعنوان اولین سوره در الگوی تنزیلی و ترتیبی، میتواند پاسخگو به این پرسش باشد که برای تبیین یک الگو و بیان یک ایدۀ بزرگ با مخاطب جهانی و تاریخی، از کجا باید شروع کرد و نقطۀ آغاز کجاست؟ اگر فلسفۀ دین میگوید نقطۀ آغاز، تبیین خودآگاه فرانیازها است، مساحت این فرانیازها و عمقش با کدام چشمانداز باید مخاطب را به سهم خاصی از انتظار از دین برساند؟ بهاعتباری سورۀ حمد، سورۀ فلسفۀ دینی قرآن کریم است. مستند به این نکته، بهضرورت دو الگو میرسیم؛ یک الگوی فرازمانی و فرامکانی مشرف به کلیت جریان تغییر و دوم الگوی عینی جریان در لایههای زمانی و قابلیت تاریخیشدن آن الگو. این دو الگو باید اساساً از اجزای پیوستۀ واحد، اما در دو شبکۀ ترتیبی و تنزیلی، یعنی در دو شاکلۀ مدل مفهومی و مدل عملیاتی، قابلیت جایگیری داشته باشد.