در نشست تخصصی انسانشناسی گروه پژوهشهای نظری و مطالعات مبنا با راهبری حجتالاسلاموالمسلمین احمد آکوچکیان این آموزه به میان آمد که ضرورت حرکتْ از ترکیب ما، از فطرت ما و از ساخت ما مایه میگیرد. شروع حرکت که از ضرورت حرکت نیز مایه میگیرد را انسان از لحظهای درمییابد که به این نتیجه برسد از همۀ چیزهایی که با آنها مأنوس است بزرگتر است. عامل دوم حرکتْ شناخت «قدر و ارزش» انسان و شناخت این نکته است که انسان اگر بماند به تباهی میرسد. انبیا نیز بر بنیان همین نکتۀ عمیق انسانشناخت و دینشناختْ رسالت خود را پیافکندهاند و به آدمی نشان میدهند که ارزش او بیشاز چیزی است که میخواهد به آن برسد و برای این کار از معلومات بلاواسطۀ انسان استفاده میکردند و نه فقط تجربیات و معلومات باواسطه.
اگر انسان اندازۀ خود را شناسایی کند و ظرفیتش را بشناسد حرکتش را شروع میکند و این حرکت برایش حتی از تنفس ضروریتر میشود، چون با هر نفسش میخواهد چیزی را به دست آورد. وقتی انسان امتداد عظیم خود را حس کرد، حرکت عظیمش را شروع میکند و در رابطه با این حرکت مستمر و با توجه به رابطههای پیچیدۀ او با هستی و جامعه و نیروهای درونی خود نیازهایی میبیند. از طرفی این «نیازها» و «خواستهها» در دسترس نیستند و برای رسیدن به آنها باید بکوشد. در نتیجه، ضرورت حرکت از این ناشی میشود که نیازهای آدمی آماده و در دسترس نیستند. کسی که با این همه در رابطه است و برای این رابطهها نیازهایی را احساس کرده است دیگر نمیتواند بیتفاوت و منتظر باشد که باید خود شروع کند و در این شروع محتاج شناخت این نیازها و تنظیم و تأمین آنهاست.