2:48 قبل از ظهر
20 اردیبهشت 1403

فتنه در مرحلۀ گذار از وضعیت مدنیتی به ساحت تمدنی، با سورۀ بقره

در ادامۀ سلسله‌نشست‌های تفسیری سورۀ بقره در ماه دی، هم‌پژوهان این پروژه، به بازتحلیل جامعه‌شناخت فتنه در ضمن تفسیر آیات 190 تا 194 و نیز آیات هم‌مضمون با آن پرداختند.

آیات 190 تا 194 فصلی واقعی، ناگزیر و راهبردی از موقعیت در حال تطور جامعۀ مدنی مسلمانی و مؤثر در تحول تمدنی را موضوع خطوط اقدامی، تدبیری، سیاستی و رویکردی معرفی می‌کند. مسئلۀ فتنه، در جامعۀ مدنی اسلامی و در ضمن مناسبات دولت ـ ملت، با چهار دهه تجربۀ انقلاب اسلامی به‌گونه‌ای آشکارتر خود را نشان داده است. حدود در تدبیر عادلانۀ مدنیت و در برهه‌های گذار تاریخی چنین جامعه‌ای چیست؟ عیار فتنه در چنین جامعۀ دورۀ گذاری چیست؟ برخورد با این دوره‌های گذار و از جمله مؤلفه‌های فتنه بایستی چگونه باشند؟ برای مثال آیا جریان ظهور خط فساد در نهادهای بالادستی دولت و دولتیان، خط فتنه است یا جنبش‌های اعتراضی مدنی در چرایی توسعۀ آن فساد یا ناکارآمدی، ناتوانی و خطاهای فزایندۀ سامان حاکمیتی یا… است؟

حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد آکوچکیان، استاد راهبر این پروژه گفت: در این سوره، برجسته‌سازی الگوی مقابله با فتنه در مدنیت اسلامی، از چشم‌انداز نقش تعیین‌کنندۀ این‌گونه مؤلفه‌ها در کیفیت تحول از ساخت مدنی به دوره‌های گذار تمدنی بررسی می‌شود.

سورۀ بقره، الگوی خودبانی رشد را در قرائت علم‌الاجتماعی، با چشم‌انداز درون‌زای مطالعات راهبردی، به قرائت تمدنی پیوند می‌زند. یکی از نقطه‌های راهبردی در سوره، بازخوانی جامعه‌شناخت فتنه در مرحلۀ گذار از وضعیت مدنیتی به ساحت تمدنی است.

چهار فراز طرح مسئله در سوره عبارت‌اند از:

1. انما نحن فتنه و لا تکفر: آیه 102؛

2. الفتنه اشد من القتل: آیه 191؛

3. حتی لا تکون فتنه: آیه 193؛

4. الفتنه اکبر من القتل: آیه 217.

فتنه، نشان رخداد پیچیده‌شده، انفجاری و نه‌چندان محسوس دورۀ گذار است. گویا که فراخوانی است برای اینکه:

1. روشن‌بین باشید که چه اتفاقات انفجاری در پشت پرده مهیای بروز تغییردهندۀ جدی است. تجربۀ چهار دهۀ انقلاب اسلامی، از منظر موضع تدبیر حاکمیتی، تصویرهایی به‌تناسب این موضع، از نمونه‌های میدانی فتنه در اختیار می‌گذارد؛

2. سوره به افشاگری این مؤلفۀ استراتژیک، از چشم‌انداز حوادث اجتماعیِ منجر به رخدادهای بلندمدت می‌پردازد و از معدود مواردی است که با این تلقی استراتژیک، فراخوان به عملکردی راهبردی در شناسایی و انهدام آن دارد. باب مفاعله نشانۀ وضعیت بحرانی یک درگیری همه‌جانبه است.

آیۀ اول این سوره، خط بحران‌آفرینی فتنه یا ملاک معنایی فتنه را گزارش می‌کند. عیار فتنه چیست و به‌تعبیری علم‌الاجتماعی، عیار معنی‌دارسازی غلط حادثه‌های اجتماعی نقطه‌های گذار کدام است؟ خطوط پشت پردۀ ایجاد بحران، در جهت‌گیری بایستۀ حرکت اجتماعی به‌قصد برآیندسازی تمدنی، فتنه نام دارد (برداشت از آیۀ 102).

عهده‌داری مدبر دینی حیات اجتماعی، بر آفتاب‌افکندن این خطوط پشت پرده است. حادثه‌هایی رخ می‌دهند تا از چشم‌انداز این دین‌پژوه، فرصتی باشد تا در لابه‌لای این بحران‌آفرینی‌ها، آن خطوط افشا شود. پس فتنه، حادثه‌های فرصت‌بخش افشای خطوط پشت پرده است. عیار مرجع شناسایی فتنه با آیۀ 102 دانسته می‌شود؛ عمل شیطانی برای انحراف از مسیر اصلی. در سطح مصداق‌شناسی، فتنه یعنی حادثه‌های بحران‌آفرین و تغییر مسیردهندۀ نادرست برهه‌های بعدی انسان و جامعۀ هدف که برای اهل‌نظر و تدبیر، فرصت بلندی برای افشای این خطوط پشت پرده و بازسازی این جهت‌گیری‌ها است. فتنه، حادثه‌ای است که می‌توان از طریق شناخت آن، علل انحراف در معادلات اجتماعی تمدنی و شیوه‌های بازسازی آن را دریافت؛

3. فتنه اگر شناخته و پاییده نشود، بیشترین سهم را در براندازی انسان و جامعۀ هدف دارد؛ پس «الفتنه اشد من القتل و الفتنه اکبر من القتل».

آیات 191 تا 193، فضای موقعیتی انعقاد و ظهور فتنه را با دو عیار استراتژیک زمان و مکان، داخل در حوزۀ مطالعات استراتژیک می‌کند؛ برهۀ زمانی درگیری با نیروهای مهاجم بیرونی و درونی در مثل برهۀ جنگ یا دفاع مقدس و بحران‌های اجتماعی جامعۀ اسلامی در مثل حوادث بدر و احد یا دوران رشد در چرخۀ حیات جامعۀ اسلامی و برهۀ مکانی (عندالمسجدالحرام) یعنی مجال‌های مکانی و در سرجمع با برهۀ زمانی، مجال‌های موقعیتی در مثل مکۀ وقت هجرت یا ایران دوران جوانی انقلاب اسلامی؛

4. موضع روشمند شگفت قرآن کریم آن است که این نقطه‌های فتنه می‌توانند تبدیل به نقطه‌های جهش ژنتیکی در تحول مدنی شوند.

فتنه، حادثه‌های لجن‌مال‌کننده است و کوشایی صف نخبگان اندیشه‌ای معطوف به شناسایی این نقطه‌ها، پیشنهاد شیوه‌های پایش است و بازخوانی و بازخورند و کوشایی صف نخبگان مدیریتی، پاسداشت هموارۀ خط اصیل تحول است. آیات این فراز از سوره، در عبرت‌آموزی از دو فراز 40 تا 123 و 124 تا 158، آموزگار این کوشایی است تا آن خواهانی خودبانی رشد، همواره معطوف به این مقصد و آموزه باشد که «یکون الدین لله».

آیات 190 تا 194، فصلی در مطالعات راهبردی بحران را پیش می‌آورد تا فراز «واتقواالله لعلکم تفلحون،؛ آیۀ 189» در پیوست با «هدی للمتقین؛ آیۀ 2»، ازمجرای این برهۀ تدبیر راهبردی فتنه به فرجام پایش شده «واتقواالله واعلموا ان الله مع المتقین؛ آیۀ 194» پیوند خورد.