طبق آخرین گزارش یکی از نشستهای گروه پژوهشی فقه و حقوق که با راهبری استاد احمد آکوچکیان برگزار شد به این جمعبندی رسیدند که:
اندیشۀ دینشناخت رشد ـ توسعۀ جامعنگر پدیدار انسانی ـ اجتماعی، ناظر به همۀ ساحات انسانشناخت (دانایی، خواهانی و توانایی) و جامعهشناخت (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی)، قابلیت ولایتمندی فرآیند تغییر را دارد و دانش معطوف به یکی از ساحتهای وجودی (چونان فقه احکام)، ظرفیت معرفتشناختی بنیانپردازی عصر امامت عام یا نظام مدیریت همهجانبۀ اجتماعی را ندارد. همانگونه که فقه احکام رفتاری، ناظر به ساحت رفتاری است. اصالتمندی آن، اصالتداری انسان تکساحتی خواهد بود و نظام مدیریتی مبتنی بر آن نیز، نگاه به انسان تکساحتی دارد، حال آنکه فقاهت در دین و نظام ولایت فقیه در دین، ناظر به انسان کلانساحتی است. بحران انسانی دو دهۀ اخیر، ناکارآمدی دانش مبنای تکساحتی را، آشکار ساخته است. نظریهپردازی ولایت فقیه در مدنیت معاصر اسلامی ـ ایرانی، پس از چهار دهه تجربۀ نظری ـ کاربردی، به این آسیبشناسی و آن نگرش مبنا واقف است.