12:45 قبل از ظهر
1 آذر 1403

و فصل ایمان

باز آمده‌ام بسيار، و ره آوردم: خود،

اینک، این خودِ عاشق

منزلی دیگر، ای‌دوست،

در این وهلۀ سفر

سلام و بدرود

بدرود،

و به همراهم نيروی هراسی از سر عشق.

می‌آیم،

می‌آیم، ادامۀ ریشه‌های خویش

اینک من، خودی نگاه خویشم

به اختیار، آفرینندۀ خودی سیمرغی خویش

باز آمده‌ام با چشم‌هایِ روشنِ طلب

و اختیار خویش را در سینۀ عشقی صادق و غیور

جای داده‌ام

تا در رَسمِ بر خودی زیستن، فراوری شود

و از خویش درگذرد.