5:41 قبل از ظهر
31 اردیبهشت 1403

پارادایم و فلسفۀ دین‌شناخت شهر و سکونتگاه‌ها

جهان نص و جهان دین در دورۀ معاصر، در جهان مدرن و پسامدرن حاضر شده و در دو ساحت نظام‌شناسی دین و نظام‌سازی دین‌شناخت توسعه‌ای، مسئلۀ برآیندی سه‌گانۀ اندیشه، نظریه و الگوی راهبردی پیشرفت گردیده است. برآیند جهان نص و جهان دین، در نظریۀ پیشرفت شهر ـ شهر پیشرفت نیز ناگزیر به حضور است. خاستگاه پارادایمی نظریۀ دین‌شناخت شهر در فلسفۀ دو ساحت یادشدۀ نظام‌شناسی و نظام‌سازی چیست؟

تفسیر و تدبیر شهر، وام‌دار یک نظریۀ خودویژه است. نظریه‌پژوهی پیشرفت شهر، وام‌دار چهار گام دیالکتیکی متکی بر ایدۀ سازوکار پیشرفت است:

۱. خلق اندیشه و نظریۀ پیشرفت ‌دین‌شناخت و در این راستا آرمان‌شهر اسلامی ـ ایرانی و لحاظ مناسبات آن با اسناد بالادستی؛

۲. خلق نظریۀ شهر ایرانی ـ اسلامی در رهسپاری به الگوی تحقیق و توسعۀ شهری؛

۳. خلق نظریۀ مدیریت شهری؛

۴. پیشنهاد مدل اجرای عملیاتی برای مدیریت شهری و شهروند (رفتاری و فرهنگی).

اول: ترسیم نظریۀ شهرسازی و معماری

«نظریۀ شهرسازی و معماری» در گام آغازین توضیح چگونگی فرآیندها و کنش متقابل انسانی، اجتماعی و تاریخی، در سیستم‌های فضایی ـ فعالیتی است؛ به‌ویژه آنکه حوزۀ مطالعات اسلامی به این مقوله وارد شده است.

پیش‌فرض این پژوهش آن است که گزاره‌های توصیفی و تجویزی قرآن کریم در موضوعات پیشرفت، از این ظرفیت برخوردار هستند که الهام‌بخش مدل‌ها و نظریه‌های تبیینی در مسائل مختلف شهرسازی و معماری باشند. در این راستا، بر مبنای پیش‌فرض مزبور کوشش شده است تا با تکیه بر آموزه‌های اسلامی و با رویکرد جامعه‌شناختی، مدل نظری دربارۀ شهرسازی و معماری و رشد ـ توسعه ساخته و پرداخته شود تا بتواند از عهدۀ تبیین بحران و بی‌ثباتی در حوزۀ شهرسازی و معماری، در دورۀ معاصر برآید. «شهر اسلامی» ترجمان اندیشه و نظریۀ پیشرفت، به‌مدد کتاب کریم رشد است.

دوم: هنر و شهر بر مدار اندیشۀ پیشرفت

هنر، آشکارگی زیباشناسانۀ تجربه‌های خود و خودی‌شدۀ هنرمند ـ مخاطب و در تعبیری نزدیک، وساطت انتقال چیزی از ناکجای انسانی به کجایی او، در یکی از انواع زبان‌های مرسوم هنر است. مفهوم شهر به زیستگاه انسان‌ساخت یا اکوسیستم انسان ـ طبیعت (شامل تمرکز پایدار جمعیتی) در سیستم‌های فضایی ـ فعالیتی، بر اساس یک الگوی عام فرهنگ زیستی با زیرساز سیستم معرفتی ـ ارزشی و در فرآیند مستمر یک سیستم مدیریت ـ کنترل، تعریف می‌شود. این تعریف با لحاظ تأکید بر ساخت تمدنی و مدرنیت انسانی شهر و «شهر»، «شار» یا «شارستان» و «شَتر» و نیز با تأکید بر عنصر محل استقرار قدرت مرکزی تبیین شده است.

سوم: فرانظریۀ شهر

۱. فرانظریه: یک نظریه دربارۀ بررسی، تحلیل و توصیف خود نظریه است (فرهنگ جامع و بستر). فرانظریه را می‌توان به‌عنوان فلسفۀ نظریه به شمار آورد.

۲. ساخت فرانظریۀ شهر در تعریف به فرانظریۀ پیشرفت شامل ارکان سازوکاری زیر است:

ـ سلسله‌‌مراتب معرفت در نظریۀ شهر؛

ـ ساحات تحلیلی شهر؛

ـ منطق پژوهش شهر؛

ـ بافت نظریۀ شهر.

چهارم: مروری بر پارادایم دین‌شناخت شهر و سکونتگاه

۱. مبانی فلسفۀ دینی معماری و شهرسازی

ـ  نخستین پرسش هر پارادایم برای تحقیق، مبانی فلسفۀ دینی و گفتمان زیست است. ارکان سیستمی «فرانیاز رشد» در این فهرست دیده می‌شود. آرمان و فرانیاز رشد، معیار توانایی الگوی زیست است؛

ـ  آموزه‌های دین (برآمده از نسبت هماهنگ عقل جامع و وحی) در قالب نظامی از بینش‌ها، ارزش‌ها و روش‌ها،‌ مجال جریان‌یابی در پردازش الگوی آرمان‌شهر توسعه‌ای را دارد؛

ـ  توسعه‌ای‌بودن آرمان‌شهر در گروی گذار از نهاد دین نیست؛ گفتمان «تفقه در دین»، گفتمان تحقق توسعه‌ای آرمان‌شهر نبوی ـ علوی است. اندیشۀ آرمان‌شهر، جریان نظریۀ امامت ـ امت در متن ساخت نظام‌وارۀ اکوسیستم انسان ـ طبیعت و سیستم‌های فضایی ـ فعالیتی است.

۲. مبانی معرفت‌شناختی تحقیق و توسعۀ جامع‌نگر شهر

پرسش معرفت‌شناختی در هر پارادایم علم عبارت است از: چه ارتباطی بین فاعل شناسا و موضوع شناخت وجود دارد؟ پاسخی که به این پرسش داده می‌شود در ارتباط با پرسش‌های هستی‌شناختی است. معرفت‌شناسی به ما می‌گوید که چه نوع دانشی در میدان مطالعه پذیرفتنی است. در این راستا می‌توان به عناصر زیر، برای دستیابی به مبانی معرفت‌شناختی تحقیق و توسعۀ جامع‌نگر شهر اشاره کرد:

ـ اندیشۀ دین‌شناخت پیشرفت، زیرساز اندیشه و نظریۀ شهر؛

ـ شهر در معادلۀ سنت و مدرنیزم؛

ـ منابع معرفت در نظریه‌پردازی شهر؛

ـ معادلات حوزه‌های ادراکات حقیقی، اعتباری و وجدانی در نظریه‌پردازی شهر.

۳. مبانی هستی‌شناختی در نظریۀ توسعۀ شهر

سومین پرسش پارادایم دین‌شناخت در تفسیر اجتهادی، این است که «ماهیت واقعیت شهر و سکونتگاه انسانی چیست؟» یا به‌عبارت دیگر، آن چیست که می‌توان در مورد آن به شناخت رسید؟ چه چیزی دربارۀ واقعیت شهر و سکونتگاه انسانی می‌توان دانست؟ آیا موضوع تحقیق به شکل واقعی و بیرونی تلقی شده است و دربارۀ آن به‌عنوان یک شیء بحث می‌شود تا شناخته شود؟ آیا موضوع یا واقعیت شهر و مسکن، به شکل بیرونی و جدا از محقق، به شکل عینی وجود دارد یا خیر؟ ماهیت پدیدۀ شهر و مسکن چیست؟ این واقعیت، عینی است یا ذهنی؟ این‌ها، همه پرسش‌هایی فلسفی هستند که با عنوان پرسش هستی‌شناختی مطرح می‌شوند. همین مفاهیم بنیادین در هستی‌شناسی است که بنیاد فلسفی روش تحقیق را مشخص می‌کند.

۴. مبانی انسان‌شناختی در نظریۀ توسعۀ شهر

موضوع انسان‌شناسی در فلسفه و روش علم، پیچیده است و البته چندان بازگشایی نشده است. به‌طور کلی، انسان‌شناسی، به چیستی و ماهیت انسان مربوط می‌شود؛ اینکه ماهیت انسان چیست و نسبت میان انسان و جهان چیست و چگونه است؟ جهان اجتماعی‌ای که انسان در آن زندگی می‌کند، چه اوصاف و ماهیتی دارد و در برآیند این نوع پرسش‌ها، رابطۀ انسان با محیط چیست؟

فضاهای شهری، ترجمان حکایت خودی انسان است. رفتار انسان مستقر بر خودی خویش، در چارچوب اجتماعی (فضای شهری)، یعنی رابطۀ بین انسان و انسان در محیط‌های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جریان می‌یابد.

۵. مبانی جامعه‌شناخت شهر

در ساحت هستی‌شناسی دین و در راستای فصل انسان‌شناسی آن، مبانی جامعه‌شناختی اجتهاد پارادایمی دانش دینی پیش رو می‌آید. دین شهر می‌آموزد که فاعلان اجتماعی، عینیتی خارجی‌اند و از وجود واقعی برخوردارند؛ اگرچه می‌توان از آن‌ها، اعتباریات را انتزاع کرد.

در نمونۀ نقد مقایسه‌ای مبانی جامعه‌شناختی رویکرد پارادایمی اجتهاد در روش نظری ـ عملی دین با پارادایم‌های سه‌گانۀ پوزیتیویستی، تفسیری و انتقادی می‌آموزیم که پدیده‌های اجتماعی در نمونه عینیت معماری و شهر، هویت‌هایی واقعی هستند؛ البته نه با انشاء و اعتبار، بلکه با لحاظ عینیت نسبت و امر ارتباطی امور انسانی با تحقق عینیت مناسبات انسانی. پدیده‌های امور اجتماعی چونان امور فردی، هویت‌هایی واقعی هستند که تعین حقیقی در عالم دارند. بدین‌سان، وجود عنصر اراده در انسان چونان وجود اراده در فاعلان اجتماعی، حقیقی دانسته می‌شود.

۶. مبانی ارزش‌شناخت شهر

ارزش‌شناسی، شاخه‌ای از فلسفه است که به مطالعۀ قضاوت در مورد ارزش‌ها می‌پردازد. ارزش‌شناسی در حوزه‌هایی مثل زیبایی‌شناسی و اخلاق، کاربرد فراوان دارد. پرسش‌های ارزش‌شناختی پارادایم، سه وجه برجستۀ مبنایی دارند که عبارت‌اند از:

۱. هدف غایی علم شهر چیست؟

۲. داده یا معرفت با ارزش (نافع) چه ویژگی‌هایی دارد؟

۳. ارزش‌های پارادایمی چه نقشی در پژوهش دارند؟

اخلاق عمرانی (اخلاق معماری و اخلاق شهری)، اشارت بهتر «است‌ها» و «شایست‌هایی» است که هم معماران و طراحان شهر و هم ساکنین خانه و شهر، باید در سلوک و رفتار خود داشته باشد.

۷. مبانی روش‌شناسی استنباطی تا استنتاجی تا تحقیق و توسعه‌ای الگوی معماری و شهرسازی

مهم‌ترین محور پارادایم‌ها در فلسفۀ پژوهش نظریۀ معماری و شهرسازی، روش‌شناسی است. روش‌شناسی، وسیلۀ شناخت هر علم است. مقصود از روش‌شناسی، شناخت و بررسی توانمندی‌ها و ناتوانی‌های روش‌های گوناگون است. روش‌شناسی در مفهوم مطلق خود، به شناخت روش‌هایی گفته می‌شود که برای رسیدن به شناخت علمی از آن‌ها استفاده می‌شود. روش‌شناسی هر علم نیز شناخت روش‌های مناسب و پذیرفته‌شدۀ آن علم برای شناخت هنجارها و قواعد آن است.

رویکرد روش‌شناختی در نظریه‌پژوهی دین‌شناخت شهر و معماری، در ساحت فلسفۀ اصول رقم می‌خورد که سعی دارد اصالت استنادی خط تفسیر و تدبیر پیشرفت را به منابع دین تضمین کند. هر یک از راهبردها، در ضمن پارادایم جامع اجتهاد تفسیری در ارتباط و تناسب خاصی قرار دارند. همۀ راهبردها به‌طور غیرمستقیم، به‌ناگزیر در مراحل و سطوحی از فرآیندهای ادراکی حقیقی (و از جمله تجریدی و تجربه‌پذیر)، ادراکات اعتباری و وجدانی، دارای ارتباطی نسبی با هم هستند و در ضمن نظام اصول استنباط فقه جامع جریان می‌یابند.

در این نگرش، علم اصول مرسوم فقه احکام به علم اصول در سطوح پنج‌گانۀ فقه دین، اصول فقه مقاصدی، اصول فقه نظام احکام، اصول فقه توسعه‌ای و اصول فقه باطنی فرآوری می‌شود.

چهارم: رهسپار به نظریه و نظام مطلوب شهر

در بحث نظریه و نظام مطلوب شهر دو سامان برجستۀ زیر پیش رو می‌آید:

۱. معیارهای مطلوب چونان: مردم‌واری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، درون‌گرایی، بینش نمادین، انطباق محیطی، الگوی مثالی باغ بهشت، نظام‌های فضایی مثبت، مکمل‌بودن، مقیاس انسانی و مشارکت اجتماعی، نوآوری؛

۲. اصول معماری خود: حضور معنی‌دار انسان، سلسله‌مراتب فضایی، اصل وحدت و هویت، کشش به رمزوارگی چندبُعدی مثبت، اصل تمرکزگرایی تمثیلی از وحدت، اصل هماهنگی، اصل زیبایی، اصل مردم‌وارگی، اصل آرامش‌بخشی، اصل هم‌جواری، رازگونگی و قدسیت و نیز فضای مثبت.