1:25 بعد از ظهر
31 اردیبهشت 1403

گذار از نظریه ولایت فقیه در احکام به نظریه ولایت فقیه در دین در الگوی مدیریت دین‌شناخت راهبردی پیشرفت

چکیده

فصلی از واکاوی ایده­‌ها و عناصر پایه برای شکل­‌گیری نظریۀ اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در عرصه­‌های پیوستۀ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و علمی، تنقیح اندیشه و نظریه و گفتمان ولایت فقیه است. ظهور نظریۀ جمهوری اسلامی، چشم­‌انداز تازه‌آمد نظری ـ اقدامی جامع‌­نگری را در انگارۀ مبنای خویش، دربارۀ اندیشه و سیاست با محوریت چهار مفهوم پیشرفت، قدرت، دانش و مشروعیت، یعنی اصل ولایت فقیه نوید بخشید. انگاره‌­ای که اگرچه به‌لحاظ مضمون و هویت، پیوسته با پیشینۀ اندیشه و عینیت جهان اسلامی بوده است، به‌لحاظ ساختاری نظریه، با اندیشمندان کلان دورۀ دوم تاریخ فقه، از دورۀ میانه (سده‌­های سوم تا هشتم) تا جدید (سده­‌های دهم تا دوازدهم) و تا معاصر (سده­‌های سیزدهم تا چهاردهم) چونان محقق کرکی تا محقق نراقی تا مقدس اردبیلی و تا میرزای نائینی و تا امام روح الله خمینی (ره) و نظریه‌­پردازان دیگری در دورۀ معاصر، حضور متطور خودویژه‌­ای داشته است و در ذیل نظریۀ معاصر مدنیت و جمهوری اسلامی، مهیای ورود به کلان‌دورۀ سوم تاریخ فقه، یعنی عصر پیشرفت (رشد ـ توسعۀ) تفقه در دین‌بنیان و فقه تمدنی است. حاصل این جریان تاریخی، با ظهور نظریۀ جمهوری اسلامی ایران، به طرح ایدۀ ولایتمندی تفقه در احکام، در قرائت خودویژۀ امام خمینی (ره) انجامید و فقیه عادل زمان‌­شناس، در رأس هرم راهبردی مدیریت نظام جمهوری اسلامی، ولی فقیه نام گرفت و نظام ولایت، در مجموعۀ دستگاه­‌های تصمیم­‌ساز و تصمیم‌­گیر راهبردی که در رأسش رهبری قرار دارد، تعریف گردید و نظام حقوق اساسی این جمهوری، بر مدار این اصل، در قانون اساسی و متمم آن شکل گرفت و نزدیک به چهار دهه، اندیشه و نظریه و گفتمان مزبور، در بوتۀ نقد نظری و اقدامی قرار گرفته است. به‌درستی آیا اندیشۀ دین‌­شناخت پیشرفت و پیشرفت‌­شناخت دین و به‌تعبیری دیگر، اندیشۀ ولایتمند تغییر، همین فقه در احکام در تفسیر مرسوم پیشینی حوزوی آن است؟ آیا ولایتمندی تغییر، از آن فقه در احکام است؟ آیا نظام ولایت فقیه، در تکمله­‌های تحلیلی نظریات و تجربیات معاصری، همچنان وفادار به نقش بنیادین فقه منحصر به احکام و ظرفیت ولایت آن بر کلیت نظام اجتماعی است؟ ریشۀ این نگرش مبنای بایسته در منابع دینی کجاست و اگر آموزه‌های دین و به‌طور خاص قرآن کریم، حدیث اهل‌بیت (ع) و اصل عقلانیت جامع، راهبر به ولایتمندی تفقه در دین‌­اند، بر تاریخ تفکر دینی چه گذشت که ایدۀ ولایت تفقه در دین، به ایدۀ ولایت تفقه در احکام و ایدۀ ولایت فقیه در دین به ایدۀ ولایت فقیه در احکام فروکاهشی یافت؟ و در مقایسۀ با نظام ولایت فقه در احکام‌­بنیان، نظام ولایت فقه در دین‌­مبنا دارای چه اوصافی است؟ مقالۀ پیش­ رو، ولایتمندی تفقه در دین یا ولایتمندی اندیشه پیشرفت‌شناخت دین و دین‌­شناخت پیشرفت، از دیدگاه تحلیل مفاهیم، اندیشه و گفتمان نوین علوم تفسیری، به‌مدد بازخوانی منابع دینی بازتحلیل می‌­شود. مرز میان این دو انگاره، در حوزۀ نظر و اقدام توسعه­‌ای تبیین می‌­شود. از لحاظ نظری و مشخصاً معرفت­‌شناختی، خاستگاه انگارۀ برگزیده، رفت‌وشد و نسبت به‌آزمون‌درآمدۀ متبادل عقل، اراده، دانش و اقدام است در این نگرۀ ترکیبی، دانش و عقلانیت­‌ها، هم از سویی مبنای اقتدار (مشروعیت و کارامدی) و هم از سویی دیگر آیینۀ تمام­‌نمای اقتدار است.

 

کلیدواژگان: تفقه در دین، فقه در دین، فقه در احکام، ولایت فقه در احکام، ولایت تفقه در دین، ولایت فقه، ولایت فقیه، اندیشۀ دین­‌شناخت پیشرفت.

 

نویسندگاناحمد آکوچکیان و زهرا نجفی.

منبع: سومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ۱۳۹۳.