8:41 قبل از ظهر
4 آذر 1403

انسان‌‌شناسی پیشرفت بر مدار آموزه‌های رشدشناخت قرآنی ـ اوصیایی (ع)

 

چکیده:

آدمی، این نادانسته‌­ترین پدیدار هستی، در کشش به رشد ـ توسعه و وضع مطلوب زندگی (حیات طیبه)، تفسیری خودویژه از خویش، در چارچوبۀ سامانۀ کلان الگوی پیشرفت دارد:

۱. سودای فراروندگی از خویش را دارد؛ پس به دو ساحت استعدادها و نیازهای خویش نظر می‌افکند؛ این­که در جست‌وجوی چیست و چه می­‌خواهد و این­که برای دستیابی به این خواهانی­‌ها، از خویش و برای خویش چه دارد؛

۲. سودای تحلیل وجودی خویش را از وجه نظر عرصه­‌های حیات و عرصه­‌های جریان رشد دارد؛ پس با گذر از برداشت اولیۀ تفکیک ساحات وجودی انسانی به روح و جسم، خودشدگی و خودبودگی و منش خویش را در برآیند سطح رویش سه ساحت دانایی و خواهانی و توانایی خویش می­‌یابد؛

۳. و گاه به عمق امکان­‌های وجودی خویش می­‌نگرد که در نقطۀ عجز از تداوم رشد و در نقطۀ اعتصام و استعانت، سطح ممکن خودبودگی خویش را به حضرات اسماء و صفات فعل الهی بازتفسیر و تدبیر می‌کند؛ پس بالغ‌ترین ساحت وجودی یعنی ساحت تجربۀ باطنی ناب انقطاعی و اعتصامی را دارد. دین الهی به الگوی قرآنی ـ اوصیایی این راهبری به رشد تعریف می­‌شود؛

۴. تاریخ اندیشۀ بشری و به‌طور خاص تاریخ علوم انسانی، تاریخ دانستنی‌­ها در تفسیر و تدبیر حیات انسان و تغییر اوست. داعیۀ مشترک همۀ این علوم آن است که به ساحتی قابل‌دسترس در شناخت آدمی توجه دارند؛ علوم روان‌شناختی به ساحت روان انسانی، علوم اجتماعی به ساحت جامعه­‌شناخت انسانی، علوم اقتصاد به ساحت اقتصادی انسانی و مانند آن؛

۵. این ساحات گوناگون نظام­‌واره، موضوع علوم گوناگون انسانی پیوستۀ نظام‌­واره بر مدار اندیشۀ پیشرفت (رشد ـ توسعه) هستند؛

۶. در فضای اندیشه­‌ای و گفتمانی آموزه­‌های قرآنی ـ اوصیایی، علوم انسانی تفسیری ـ تدبیری این ساخت نظام­‌واره، در یک منظومۀ جامع دین‌­شناخت به نام «تفقه در دین»، به‌مثابۀ اندیشه و دانش دین‌شناخت مبنای مدیریت پیشرفت هستند.

برآیند این تأمل و تحلیل­‌ها و فرآوری­‌های معرفتی، دست­یابی به پاسخ این سؤال اصلی است که ماهیت رشد­شناخت آدمی در آموزه‌­های قرآنی ـ اوصیایی کدام‌اند؟

به‌مدد کاربرد منظومه‌­ای از روش­‌شناسی­‌های استنتاجی، روششناسی استنباطی و نیز روش‌شناسی علوم رفتاری، می‌­توان به این نظر تبیینی رسید که خاستگاه مشترک تحلیل پرسش‌های پیشین، اندیشۀ ‌تغییر است که خاستگاه مبنای انسان­‌شناخت اندیشۀ پیشرفت است. قابلیت پیشرفت (رشد ـ توسعه) انسانی، نشان­گر ماهیت، وجوه و ابعاد و سطوح و ژرفای وجودی اوست، عقل و وحی و در برآیندگیری روشمند آن دو، سنت اهل‌البیت (ع) آن هم به‌طور خاص در آموزه­‌های نیایشی گستره و ژرفای امکانی و وقوعی او تفسیر و تدبیر می‌­کنند؛ بدین‌سان ماهیت وجودی آدمی، همان ساحت و ژرفای امکانی و وقوعی پیشرفت آدمی است. چیستی و چگونگی رشد ـ نوسعۀ انسانی، چیستی و چگونگی اوست؛ ساحات انسان­‌نگر آموزه‌­های دین در این چشم‌انداز دانسته‌­تر می­‌شود و بر همین اساس دریافته می­‌شود که تفقه در دین، منظومۀ دانشی مدیریت انسان‌نگر رشد بوده و ولایتمند تغییر است و از این رهگذر معلوم می‌­گردد که سامانۀ علوم انسانی رشدنگر، مستند به همین مبانی انسان‌شناخت پیشرفت شکل می­‌گیرد و عرصه‌­ها و وجوه دکترین انسان­‌نگر نظام مدنیت اسلامی، در این راستا منقح می‌­شود و در نهایت، نظام انسان­‌شناخت ولایت فقیه، این‌گونه به‌روشنی می‌­گراید.

 

کلیدواژگان: انسان، پیشرفت، رشد، قرآن، اهل‌بیت (ع)،‌ فرانیازهای رشد، انسان­‌شناسی پیشرفت.

 

نویسندگان: احمد آکوچکیان، رضوانه دستجانی و زهرا صفری.

منبع: همایش پیشرفت از منظر قرآن و حدیث، ۱۳۹۳.