چکیده
مقولۀ پیشرفت با نظر به عینیت آن در موقعیتهای زمانی و مکانی، نیازمند الگوی معین با رویکرد آیندهنگری و آیندهنگاری است. نقش آموزههای دین در آیندهنگری تمدنی، یک مسئلۀ محوری و راهبردی در دورۀ معاصر است. برجستهترین فصل آموزگاری آیندهنگاری دینی، رخدادهای تاریخ تمدنی و بهطور خاص قصص هستند. رویکرد آیندهنگاری بهمدد قصص، اصلی بنیادین در مبانی فلسفۀ دین (نظام انتظار از دین و نیاز به دین) است. قصۀ قرآنی یک منظومۀ گفتمانی است که رویدادهای مؤثر در تحول فرد، جامعه و تمدن را پیش رو میگذارد و هدف آن قراردادن مخاطب در موقعیتی است که با انتخاب و اختیار خود در مسیر رشد قرار گیرد تا آیندۀ خود، جامعه و تمدن را در سمتوسوی آرمان الهی رقم زند. این مقاله با پرسش اصلی «چیستی آیندهنگار قصص قرآنی» با روش تحلیل محتوا به نظریۀ آیندهنگاری برآمده از قصص قرآنی میپردازد و بر آن است که پژوهش کارکرد آیندهنگار از قصص تمدنی، یک ساحت راهبردی، نهفقط در حوزۀ پژوهش الگوی مطلوب، بلکه در حوزۀ تحقیق و توسعۀ آیندهنگار نیز هست. در این حوزه، در نگاشت گزارهای رویکرد آیندهنگار، منظومه گزارهها و مفاهیم تصدیقی که دارای وجوه فاعلی، فعلی، مفعولی و قیدی هستند، رقم میخورد. از مجرای این گزارهها میتوان به دانش تدبیر آیندهنگار دست یافت. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که آیندهنگری تا آیندهنگاری از خلال وجوه چهارگانۀ فصل راهبردی فلسفۀ قصۀ قرآنی است و قصۀ قرآنی، ظرفیتی معرفتشناخت و روششناخت در پیشنهاد رویکرد آیندهنگار راهبردی دارد.
کلیدواژگان: قصص قرآنی، هنر، آیندهنگاری، پیشرفت، تحول.
نویسندگان: رضوانه دستجانی، احمد آکوچکیان و عباس اشرفی.
منبع: پژوهشنامۀ معارف قرآنی، سال ۱۲، شمارۀ ۴۵، تابستان ۱۴۰۰.