استراتژی انبیایی تولیدکنندۀ تاریخیت تمدنی الهیاتی، وامدار پارادایم (هستی ـ انسانشناسی) مرجع زمان در مرز فارق انواع مکتبهای فلسفی سنت دانش مسلمانی است. سورۀ اعراف در مکه حاضر شده است تا زمینهساز بحث کاربردیتر سورۀ بقره باشد. تحلیل هستیشناسی زمان و زمانه با سورۀ بقره در ذیل نظریۀ خودبانی رشد، کارکرد مدنی خویش را با سورۀ اعراف آشکار میسازد.
سورۀ اعراف میآموزد تفکر دینی، الهیاتی و معنوی را نه در نسبت انسان با پارهای از باورها و احکام عملی تاریخی بلکه در نسبت وجودی با امر فراتاریخ در متن تاریخ باید دنبال کرد. سوره از جمله میآموزد که تکیه بر حیث تاریخی بشر، بهمعنای تاریخگرایی، قول به اصالت تاریخ یا جبر تاریخ نیست. سوره میآموزد که برای جریاندهی آن فراتاریخ در متن تاریخ نیز لزوماً نباید از پدیدارشناسی فرا ـ هوسرلی رهسپار هرمنوتیک فلسفۀ حضوری و روش تاریخی مبتنی بر آن تبعیت کرد.
سوره، آموزگار روششناسی جریان فراتاریخ از معبر تاریخیت انسان و اجتماع است و بدینسان میتوان با سورۀ اعراف از هستیشناسی زمان و ایدئولوژی تعبیر و تدبیر زمان سخن گفت.