مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) پروژۀ «اجتهاد پارادایمی در تفسیر پیشرفتشناخت» را در دستور کار گروه پژوهشهای تفسیری قرار داده است.
اجتهاد تفسیری، مقسم و زیرساز و شاکلۀ عرصههای گوناگون اجتهاد کلامی، فقهی تا مدیریت دینشناخت و در اساس حوزههای اندیشهای دو عرصۀ نظامشناسی دین و نظامسازی دینشناخت است و ماهیتی پارادایمی دارد. روشنبینی به این حیث مقسمی، مبنایی و شاکلهای و در اساس، این ماهیت پارادایمی، الگوی فرآوری نظریۀ تفسیر، اجتهاد تفسیر و عرصههای معرفتی یادشده را رقم میزند. تفسیر متن مقدس و در اساس، تفسیر در این حیث پارادایمی، جهتدهندۀ دیالکتیک نظر و عمل، فراتاریخ و تاریخ و حقیقت و تحقق دین است. بینش ذاتانگار، تلقی اثیری از زمان و حلول فراتاریخ ناپیوسته در متن زمان، از این حیث پارادایمی غایب است.
اجتهاد تفسیری، پارادایمی است و انقلاب دوم آن اینک در راه است. پذیرش این ساخت پارادایمی، گام اول آن بوده و بازخوانی آن در رفتوبرگشت با فهم متن و اقتدار توسعهای دین، دو گام بعدی است و البته پایشهای مستمری که باید در دستورنظر باشد. این تکاپوی اجتهادی با این مضمون پارادایمی، در دادوستد با جهان جدید است. تمامی جهان جدید در زمان ابنسینا با ارسطو توضیح میگیرد و اینک هزاران ارسطو با نمایندگی اندیشمندانی چون هوسرل، هایدگر، کانت، دکارت، صدرای شیرازی، علامه شهید صدر، فوکو، هابرماس، ایزوتسو، رادهاکریشنا، ابوزید و… و بههمرسی برای اولین بار در تاریخ چهار جریان تاریخ تمدنی غرب، شرق، جهان اسلامی و جهان ایرانی، در این جهان حاضرند.