12:57 قبل از ظهر
3 آذر 1403

پایان تئولوژی و اینک امکان امر دینی

نظریۀ پیشنهادی دکتر بیژن عبدالکریمی با موضوع «پایان تئولوژی و اینک امکان امر دینی» در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) و با ارائۀ نظر توسط دکتر احمد آکوچکیان بررسی شد.

در این راستا، احمد آکوچکیان بیان داشت: ایدۀ پایان و مرگ تئولوژی و برآمدن انتولوژی پیشنهادی، پس از طی طریقی نظرگیر، اینک در افق دید جناب استاد عبدالکریمی، به ساحت و آستانۀ امکان امر دینی برآمده است و جامۀ ایدۀ پایان و مرگ امر دینی پوشیده است و امر فراتاریخی و قدسی در عروجی دیالکتیکی در نیت ایشان بر امر سکولار تاریخی، برتری هستی‌شناخت گرفته است. آن سودای خواهانی گشودگی هستی به روی خویش و گشودگی خود به روی هستی، اینک در رفت‌وشدهای جست‌وجوی نشانه‌های تفکر اصیل، نماد و نمود یافته است. هست‌ها و بایستگی‌های نظریۀ امکان امر دینی و ناشدنی‌ها و نبایستگی‌های این نظریه چیست و چرا این نظریه هنوز به متن فهم دین نرسیده، در فرجام خویش به نظریۀ پایان امر دینی انجامیده است؟

وقت آن است که آن سالک شناختی عنایت داشته باشند که:

1. باری فصل گذار از تئولوژی تاریخی سده‌های بلند پیشین و استناد الگوی رویدادگی خویش به اصل انتولوژیک آن سر رسیده است؛ اما آن فهم اگزیستانسیل، راه از پارادایم تا واقعیت را در پیش روی دارد؛

2. و البته «دین»، الگوی نسبت وجودی و اگزیستانسیل میان امر متناهی بشری با امر نامتناهی غایی الهی است که به‌ناگزیر در سه ساحت حیات فردی، اجتماعی (و البته با عنایت به ساحت مدنیت جاری در مناسبات دولت ـ ملت) و تمدنی و در برآیند آن سبک زندگی، تا تجربۀ ناب باطنی عارفانه، ظهور عینی می‌یابد؛ پس نمی‌تواند صرفاً یک امر ذهنی تلقی شود و بایستی خویش را در الگوی نظام‌واره و شبکه‌ای معینی مستند به یک منطق معین دلالت آشکار سازد و مستند عینیت زیستی آدمیان قرار گیرد. بدین‌سان تفکر دینی (در تصور فراگیر فقه الاکبری آن: تفقه در دین) و در مرز فارق با سنت اندیشه‌ای یونانی تا هایدگری و…، به‌ناگزیر تفکری اگزیستانسیل و متافیزیکی تا استنباطی تا استنتاجی و تا استطباقی و علمی (تجربه‌پذیر) نیز هست و باید باشد؛

3. اما از آنجا (عصر تئولوژی پیشین) راندگی و اینجا (بی‌جانی امر دینی در جهان کنونی) ماندگی، نمی‌تواند در سؤال از «امکان امر دینی» متوقف بیفتد و اینک پاسخ به چگونگی عینیت این امکان، در رفت‌وشد مستمر میان ذهن و عین، علم و عمل، پارادایم تا واقعیت، پاسخی درون‌دینی نیز می‌طلبد. این مهم به‌نوبۀ خود با رویکرد آینده‌نگاری راهبردی ـ با خودآگاهی به تفکیک صورت عقلانیت تاریخی برآمده از وحی قرآنی و اوصیایی از عقلانیت یهودی و مسیحی و جغرافیایی (عبری ـ سامی و…)ـ در مثل مقتضیات پایدار جهان معاصر ایرانی، تبلور و تجلی می‌یابد؛

4. فصل ناگزیر ورود به تفکر تا مدیریت راهبردی در صف نخبگانی، و دانش عامه در صف فرهنگ، برای تدبیر توسعه‌ای خلق، ظهور ناگزیر در امر عرفی و تاریخی است که نباید با سکولاریسم تئولوژیک و انتولوژیک، این‌همان تلقی شوند. سنت امامت انبیایی، قرآنی و اصیایی، الگوی نسبت عقل و وحی در برسازی خلاق تاریخی را پیشنهاد نموده‌اند که می‌توان تداوم حیات آن انتولوژی مطلوب را در این سنت پی‌گرفت و در اولین گام و نیز سطوح مستمر فرآوری این رویکرد انتولوژیک، نیایش‌های آل‌بیت را بازتنفس نمود؛

5. خواهانی امکان تفکر معنوی در جهانی که تحت سیطرۀ عقل مدرن است، خواهانی بایسته‌ای است اما مباد که ایدۀ گذر و گریز از تئولوژی تاریخی به انتولوژی، به‌تدریج در خم انتولوژیسم تازه‌ای، مستقر بر سلبیات آن گریز، متوقف افتد و به‌تدریج هیئتی تئولوژیک و سوبژکتیو گیرد و از آبشخور هدایت قرآنی و اوصیایی محروم ماند.

رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)، در ادامه بیان داشت:

1. از هم‌اینک با فرض مقبولیت خواهانی گشودگی وجودی خویش پیش‌ روی هستی نامتناهی، از آسمان تئولوژی، صف استعلاییان، سودای تنزیل در متن عینیت زمین و زمانه را دارند که ما را چاره‌ای از گذار رفت‌وبرگشتی میان پارادایم تا واقعیت نیست. منظر برگزیده در بازخوانی نظریۀ امکان امر دینی اهتمام به پردازش نظریۀ استعلای تفسیر یا تفسیر رشدشناخت است؛

2. نفس ناگزیری تئولوژی برای جناب عبدالکریمی نیز در فحوای اصرار ایشان بر انتولوژی از جنس عبدالکریمی، چه بسا مفروضی ناخودآگاه باشد. سودای ما، مذمت تئولوژی نیست؛ سودای ما رهسپاری روشمند از انتولوژی اصیل الهیاتی و در اولین گام انسان‌شناخت و پیشاوحیانی به تئولوژی برآیندی از مناسبات زنده و خلاق عقل و وحی در ساحت فقه‌الاکبری و رهسپاری به تفسیر تا تدبیر واقعیت عینی نوبه‌نوشوندۀ حیات انسانی با مفروض‌داشتن حیث تاریخی آن و در متن مقتضیات پایدار جهان معاصری است. پرسش ما از کدامینی تئولوژی است؛ چراکه می‌دانیم انتولوژیِ جامۀ تحلیل و تبیین‌پوشیدۀ اندیشمندی چونان جناب ایشان نیز نوعی از تئولوژی است که هنگامی که بر سر آن نیز اصرار ورزیده شد و مبنای مرجع برای جهت‌دهی به رخ‌نمود انسانی در آن عینیت‌ها و مقتضیات یادشده باشد، خوشایندمان باشد یا نباشد همان ایدئولوژی است. امکان امر دینی در ماتریس پارادایم تا واقعیت و ساحات زیستی شکل می‌گیرد؛

3. کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» ظاهری اندک فربه دارد؛ لیکن دست‌کم به‌دلیل انعکاس مجموعه مصاحبه‌هایی از جناب ایشان بدون ترکیب سازمان‌یافتۀ منطقی، یک انسجام سازوکاری مناسب برای ایجاد متنی نظام‌واره به‌منظور یک جریان اندیشه‌ای گام‌به‌گام، از طرح روشن یک پرسش تا برآمدگی روشن یک پاسخ، سپس چه باید کرد، در اختیار نیست. گویا یک حلقۀ بسته پیرامون مغز آدمی نشسته است و در معرض انواع بمباران‌های ذهنی و تکراری قرار می‌گیرد. درست همان چیزی که می‌تواند تصوری از انتولوژیزم و سوبژکتیویزم دنیای اندیشه‌ای جناب عبدالکریمی را نشان دهد. آن جان تشنه، در این حلقۀ بسته تنها درگیر با پرسش‌های تکراری است؛ اما راه برون‌شو تنها در کلیات تکراری پیش ‌روی آن است؛

4. نظریۀ پایان تئولوژی اینک و در اثر جدید استاد عبدالکریمی به نظریۀ پایان امر دینی و مرگ حیات معنوی منجر شده است و همچنان این اثر نیز در حیث سلبی انتولوژیزم جناب ایشان محبوس است. تشنۀ الگوی زیست دین‌دارانۀ پیشنهادی ایشان هستیم. با روالی که جناب ایشان در دستور تحلیل دارند، اثر سوم پیشنهادی ایشان چه بسا نظریۀ پایان دین باشد.