به گزارش کارگروه پژوهش تفسیری مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)، در نشستهای اخیر طرح مطالعاتی نظام تنزیل، با نظر به دستاوردهای مطالعاتی تا اینک این پروژه به بررسی این پرسش پرداخت که «ارتباط نظام تنزیل با دو عرصۀ معین آیندهنگاری و مدیریت راهبردی، منشأ شکلگیری چه سازوکار خودویژهای است؟».
در سرجمع هماندیشی پژوهشگران این پروژه، پنج مؤلفه معرفی شده است که در ادامۀ این گزارش به آنها پرداخته میشود:
1. ورود و ظهور فکر اجتهادی پارادایمی و تداوم جریان آن در شکلگیری نظام اندیشهای معطوف به حوزۀ اقدام توسعهای، تقدم آموزگاریهای خاص نظری سورههای مکی و پارادایم مرجع امکان تحقق زیست مدنی را فراهم میکند. این آموزگاری در بستر زمان بهگونهای مداوم در طول 13 سال، نقطههای استنادی نظریۀ رشد ـ توسعه، پارادایمهای مرجع الگوی حکمی ـ اجتهادی و تربیت منابع انسانی مبتنی بر این خاستگاه نظری را فرآوری میسازد؛
2. مؤلفۀ دیگر، فرآوری راهبردی عنصر زیستمانی مدیریت تغییر با آن بنیانگذاری پارادایمی پیشین است؛ همچنین ظهور نقش میاندار تربیت در امر سیاست و اجتماع و لحاظ هموارۀ این فرآوری در بستر متطور زمان، برای هویتبخشی به فاعلان تدبیر تغییر و تحول. فاعلیت زمان مضمونی زیستمانی، انسانی و رشدشناخت میگیرد. ماهیت کیفیت زمان، همواره تابعی از سطح انسانشناخت الهیاتی و کیفیت آفریدگاری حرکت بهمثابۀ رکن اصلی فاعلیت زمان (فاعلیت در زمان و خلق و تحققبخشی حرکت منجر به زمان) است. ظهور زیستمان در زمان و زمانمایگی فاعلیت انسان، در ضمن نظام تنزیل راهبری میشود؛
3. با ظهور پیوستگی واقعیت با آینده و ظهور بینش مفعولیت گذشته در جنس زیست در زمان حال. هدفداری حرکت، معطوف به آفریدگاری آینده میشود و مقولۀ هدف از ساحت مدل مفهومی به ساحت مدل عملیاتی فرآوری میشود. بدینسان همواره هر سبب نزولی، در تبدیل به شأن نزول تعریف میشود و حوزۀ پیشرفتپژوهی معطوف به آیندهپژوهی و آیندهنگاری میگردد. جنس خلق زمان حال، اینک در بستر آینده هدفدار میشود. در این چشمانداز سببهای نزول نمونه مصداق یا اولین نمونه مصداق پیآیندهایی است که میتواند همواره در وهلههای زندگی فاعلان تغییر رخ دهد؛
4. قطعات آینده در دستور مدیریت راهبردیاند و روششناسی تدبیر، پیوسته با این رویکرد راهبردی است. آیندهنگاری منهای جریان راهبری استراتژیک ممکن نیست. تنظیم اهداف عملیاتی تا سیاستگذاری تا خطمشی، تدابیر و راهبردها و برنامۀ عمل، اصول ناگزیر آیندهنگاری راهبردی است که بهطور خاص در ضمن نمونهای مرجع با سنت نبوی ـ اوصیایی حیث روششناخت خودویژه میگیرد؛
5. تکرار مستمر آموزگاریهای راهبردی قرآن کریم در آموزههایی چون آموزههای هستیشناخت، انسانشناخت، ارزششناخت، جایگاه امر ولایت، بسط تنوع احکامی، نمونههای کاربردی شیوۀ کنترل پروژه و اعمال فرآیندهای مستمر پایش و بازخورد است. مناسبات فصل تحقق دین با حقیقت دین و امرهای مستمر تاریخی با فراتاریخهای آنها، نمونه فرآیندهای برجستۀ این شیوۀ کنترل است. این فرآیند بهگونهای مستمر از طریق بازخوانی مدلهای مفهومی، نظریه و پارادایم مرجع، امکان فرآوری مدلهای راهبردی و توسعهای را فراهم میسازد و تجربههای عینی آن را در ضمن رخدادهای تحتولایت اولیا در معرض آزمونپذیری اسناد بالادستی و عمل توسعهای قرار میدهد. چرخۀ کنترل پروژه در نظام تنزیل حاضر است. یک مؤلفۀ برجستۀ این ساخت سازوکاری، این چرخۀ پیچیده است که در متن نظام برنامه و زمان اقدام جاری است. این پیچیدگی، نشانۀ گستردگی محتملات متن پدیدار انسانی است.
اندیشۀ اجتهادی تفسیری، در تجربۀ چهارده قرن پژوهش ترتیبی، اصل صبوری برای تنوع اجتهاد را آزموده است. در عرصۀ مطالعات تنزیلی نیز این ضرورت سازوکاری به طریق اولی، امری ناگزیر در ساحت تدبیر آیندهنگار راهبردی انسان، جامعه و تمدن هدف است.