7:52 بعد از ظهر
6 آذر 1403

فلسفۀ نیایش

گروه پژوهش تفسیری مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)، در فصل پژوهش نیایش، پژوهشی در سه فصل فلسفۀ نیایش تا تفسیر متن نیایش و تا فرآوری استنتاجی دستاوردهای تفسیری این دعا را در دستور نظام تحقیقات خویش دارد. گزارش از فصل فلسفۀ نیایش را مرور می‌کنیم. مؤلف اثر، حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد آکوچکیان، در مجال ماه آذر، ذیل فلسفۀ دعا، مباحث چهارگانه‌ای را مدنظر قرار داده است که در این گزارش خبری به آن‌ها اشاره می‌شود:

1. تعریف زندگی به حرکت

حکایت دعا از مضمون نهایی زندگی و حرکت آغاز می‌شود. دو مفهوم اولیۀ زندگی و حرکت را مرور کنیم و از همان ابتدا پیوست‌ها را مدنظر داشته باشیم:

حیات یا زندگی، با لحاظ تحلیل معنایی به مفهوم «تغییر»، «گردیدن» و در فضای امر انسانی به معنای «فرآیند گردیدن آزادانه» است. تغییر و حرکت آگاهانه‌ای که در فضای گفتمانی زیست الهیاتی، خواهان به‌ثمررسانیدن شخصیت انسانی در سمت‌وسوی ابدیت و امر نامتناهی غایی الهی باشد؛ ابدیتی که خود را در جنس و همۀ عرصه‌های (فردی، اجتماعی و تمدنی) زندگی خودآگاه ارادی و اختیار خلاق، آشکار می‌سازد که با نام «حیات طیبه» در ادبیات قرآنی عنوان شده است. در ادبیات برخی اهل‌نظر تعبیر «حیات معقول» اصطلاح شده است. حیات معقول راهی برای دستیابی انسان به حقیقت حیات خویش است. بدین‌قرار اندیشۀ حیات، تکاپوی از نظر به اقدام آگاهانۀ معطوف به آرمان برگزیده برای حیات است و فلسفۀ حیات، کاوش از چرایی‌های زندگی، راهبر و منجر به‌نوعی از چگونگی و در توجیه نوع چگونگی و مبتنی بر آن چرایی است. مضمون «حیات»، «تغییر و حرکت» و مضمون «حیات طیبه»، «رشد و فلاح و هدایت» است. سؤال اصلی همین‌ جا خودآگاه می‌شود که دعا چه ربطی به زندگی دارد؟ نیایش کجای زندگی است؟

2. ضرورت حرکت، انتظار تغییر و تحول

دعا، خواهانی خودآگاه رشد و رویش وجود، پس خواهانی زندگی و زیستمان اصیل انسانی است. انتظار تغییر و تحول، خاستگاه پیشادین‌شناخت دعا و ضرورت دعا است. انتظار تغییر و ضرورت حرکت، ریشه در کیفیت هستی‌داری انسان دارد.

ضرورت حرکت در انسان از برآیند دو عامل مایه مى‏گیرد و در دعا تبلور می‌یابد: یکی ساخت قابلیت‌های انسان و دیگری نیازهای انسان. بدین‌سان همواره، نیازها و کشش‌های وجودی آدمی که نیایش، ترجمان آن‌ها است، ضریب هویتی و زیستمانی آدمی هستند. ساخت وجودی یا زیستمان انسانی شامل هر دو است.

3. گویش خواهانی، دعا

گویا دعا و نیایش، گویش آن خواهانی‌ها است. با بلوغ هر ساحتی از خواهانی‌ها، از سطح خواهانی عمومی تغییر تا سطح خواهانی‌های انسانِ به باور رسیده تا سطح خواهانی‌های انسان زندگی‌دار به آن ایمان و تا سطح انسان در برهه‌های پیوست بی‌شائبه با امرقدسی، لایه‌های گوناگون ودم‌‌به‌‌دم بالغ‌تری از گویش آن طلب، آن خواهانی شکل می‌گیرد.

نیایش یا دعا، خواهانی (از فرانیاز تا فراانگیزش رشد) خودآگاه انسانی در آستانۀ حضرت خداوندی در تفسیر ابعاد حیات و رشد اوست. دعا، فصل زیستمانی کشش برای تغییر است؛ چه از نقطۀ آغاز گام خودآگاهی آغازین، چه در تداوم مسیر و چه در هر برهۀ پایش و فرآوری تجربه‌های وجودی.

4. دعای معصوم

آدمی چون با آدمیتش خواهان تحقق خویش است، می‌خواهد حرکتی داشته باشد. دعای معصوم آموزگار این ترجمان اصل بودگی خویش است و خود دارای سطوح درونی چندی است. نیایش در اولین سطح تفسیر وجودی و انسان‌شناخت، به‌معنای خواهانی حرکت است. امر نامتناهی غایی که به میان می‌آید، حرکت به فرآوری، به بلوغ، به سعادت و به کمال بازتعریف می‌شود که الگو و سنت زیستی کشش به این امر نامتناهی در جهت آن غایت است و دین، معنی می‌یابد.