در یکی از نشستهای گروه پژوهش گفتمان و هنر، به این بحث پرداخته شد که در بنيان فلسفۀ گفتمانی هنر (و از جمله در نسبت با انديشۀ دينی، بنيان فلسفۀ دينی هنر)، بنيادیترين عناصر آموزش هنر ديده میشود، مانند:
ـ پذيرش يا عدم پذيرش هنر دينی: اينكه هنر دينی به تفسير دين از هنر ارجاع شود يا به سلوک دينداران و يا به فرهنگ مذهبی و يا به متن كتاب و سنت و گوهر دين؟ و آيا پيشنهاد تجربۀ خودی و زبان خاص آشكارگی آن تجربه، از دين انتظار میرود؟
ـ جغرافيای هنر، در كليت الگوی زيستی برگزيده برای زندگی فردی و يا در مدل تمدنی (براي مثال در مباحث فلسفۀ دينی هنر در فرآیند آموزش) ديده میشود.