سلسلهنشستهای انجمن «جهان دینی ـ جهان جدید» در گام آذر و دی ۱۴۰۰، با رویکرد بازخوانی فهرست این اثر و با حضور استادان صاحبنظر برگزار شد. محور گفتوگوی این نشستها بحث از قلمروی دین بود که در ادامه، به شرح مختصری از آن اشاره میشود.
قلمروی دین، عرصۀ سامان عناصری و شبکهای دین و جریان (کارکرد) آن در متن سوژگی و ابژگی انسانی در متن دین و زیست دینی است که از منظر دادوستد انتظار از دین و نیاز به دین، عقل و نقل و نیز چشمانداز بیروندینی ـ دروندینی ترسیم میشود. تعریف یادشده، هفت مؤلفۀ ساختاری دارد:
- 1. منظومۀ عناصری دین (که در آموزههای آن منعکس است)؛
- 2. شبکۀ نظاموارۀ ساختگرفته در میان کل عناصر آموزهای دین، با لحاظ یک نظام معین حاکم بر این شبکه؛
- 3. ساحت جریان و کارکرد دین در متن تحقق آن، در فضای معقول اولی، انسانی و معقول ثانوی؛
- 4. ساحت سوژگی یا فاعلیت انسانی و ابژگی انسانی یا قلمروی موضوعات عرصۀ جریان دین؛
- 5. منظر دادوستدی انتظار از دین و نیاز به دین، در ترسیم قلمروی دین؛
- 6. منظر دادوستدی عقل و نقل، در ترسیم قلمروی دین؛
- 7. و منظر دادوستدی دو چشمانداز بیروندینی ـ دروندینی، در ترسیم قلمروی دین.
ظهور و شکلگیری بحث قلمروی دین بهگونۀ امروزی، ریشه در مطالعات جدید فلسفۀ دینی در غرب دارد که ممکن است این گمان را برانگیزد که ریشۀ طرح مسئله، رویکرد اومانیستی است؛ در حالی که نوع پاسخها به قلمروی دین، دیگرگون از خاستگاه طرح مسئله است. فلسفۀ دین ناگزیر از پاسخ به پرسش از قلمروی دین است؛ چه با بینش بیروندینی یا بینش دروندینی یا بینش رفتوبرگشتی و سازوکاری.
«دین» الگوی زیست انسان ـ در عرصههای حیات فردی (بینشی، اعتقادی، گرایشی، اخلاقی، منشی و رفتاری) و اجتماعی (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی) و تمدنی ـ یا الگوی چیستی، چرایی و چگونگی پیوست امر متناهی بشری با امر نامتناهی غاییِ الهی بهمدد سه منبع عقل، نقل و تجربه است.
قلمروی دین، به اعتبار فلسفه و غایت آن تفسیر میشود. بدینسان، دین به جوانب مرتبط با حرکت و زیست ارادهورز انسان مرتبط است؛ حتی اگر به علوم طبیعی مرتبط باشد. هرآنچه در عرصۀ زیست دیندارانۀ مرتبط با فلسفهداری حرکت و جریان وجودی انسان است با قلمروی دین مرتبط است. از این رو بر مدار این معیار، دین در حوزههای علمی، طبیعی و انسانی ورود میکند و شریعت، به همۀ جوانب زندگی مربوط است. این دخالت میتواند مستقیم باشد یا غیرمستقیم؛ در حوزۀ علوم انسانی مستقیم و در حوزۀ علوم طبیعی غیرمستقیم است. بر اساس تعریف دین، موارد پیوندخورده با کوشایی منبع عقل و تجربه با امر ارادهورز انسانی و نیز پیوندخورده با منبع وحی، در این قلمرو جای دارد.
نسبت دین و زمان از چشمانداز قلمروی دین، دو عرصۀ معنایی دارد:
1. در یک معنا رقمخوردن تاریخ بر دین است که دین در هر دورۀ تاریخی چونان عصر رسول اکرم ص، عصر سامانیان، عصر مغول، عصر صفویه، عصر پهلوی یا عصر جمهوری اسلامی چه وضعیتی داشته است و دارد. در این جنبه، ممکن است نحوۀ حضور دین بهتناسب وضعیت زمان متفاوت باشد؛ اما اصل نقشورزی در حوزۀ انسانی بهجای خویش باقی است؛
2. و در معنای دیگر، نقش دین در تدبیر زمان و زمانه است که با توجه به تعریف دین، پرسش از ظرفیت جریان دین در متن مدیریت زمان است که این نیز وابسته به نوع دین (مسیحیت، اسلام یا بودا) است. ظرفیت جریان دین الهیاتی قرآنی، در متن ارادهورزی انسانی، در ضمن نظام تنزیل توضیح میگیرد که شأن نزولهای مستمری (بهتناسب سبب نزولهای قرآنی) را پوشش میدهد. دین در همۀ این عرصههای ارادهورز حضور دارد.
این اشاره ضرورت دارد که در مبحث قلمروی دین، سخن از ظرفیت و توانمندی جریان دین در عرصۀ حیات انسانی است؛ اما اینکه فاعلان عرصۀ دینداری چگونه دین را در عینیتهای امر انسانی مجال جریانبخشیدن دادهاند، در نمونۀ تجربۀ عصر صفوی یا عصر جمهوری اسلامی سخن دیگری است.
قلمروی دین همواره در دو سازوکار رفتوبرگشتی تعیین میشود:
- 1. فهرست نظام انتظارات از دین که صبغه و چشماندازی انسانشناخت و ماهیت بیروندینی دارد؛
- 2. فهرست نظام نیازها به دین که صبغه و چشماندازی دروندینی داشته و بهطور خاص در آموزههای نیایشی آن دین جلوه دارد.