هفتادوچهارمین نشست از سلسلهجلسات انجمن علمی هماندیشی پیشرفت با موضوع «سلسلهمراتب جریان شناخت» در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) برگزار شد. در این نشست حجتالاسلاموالمسلمین احمد آکوچکیان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) و عضو انجمن علمی هماندیشی پیشرفت به ارائۀ نظر خویش پرداخت. گزیدۀ نظر وی را در ادامه میخوانید:
پرسش معرفتشناختی در هر پارادایم علم عبارت است از ارتباط بین فاعل شناسا و موضوع شناخت. معرفتشناسی به ما میگوید که چه نوع دانشی در میدان مطالعه قابلقبول است.
در ترابط میان مفاهیم مبنا و روش رسیدن به نظریه، در عرصۀ تدبیر پیشرفت و دانش مرجع آن، با یک جریان شناختی روبهرو هستیم که نظریه در آن جایگاه مییابد.
در توضیح بردار مبنا در تبیین یک نظریۀ تفسیری، در سامان رفتوبرگشتی کلی به جزئی و برعکس در هر سامانه، گزارهای معطوف به مسئلۀ پیشرفت و در همۀ سطوح معرفتِ منجر به اقدام، «کارکردداری پیشرفت» ملحوظنظر است. در ویرایش و تبیینی دیگر، این مدار و بردار (بردار اول)، سطوح فکر اجتهادی را از مبانی پارادایمی تا نظریه، مدل مفهومی و مدل عملیاتی، سطح گفتمانی و تا پایش بازخورندی در برمیگیرد. در تمامی این سطوحِ سازوکار مستمر نظر به اقدام و اقدام به نظر، این فرآیند پیشرونده ـ بازخوراندۀ کارکردی وجود دارد. شرح تفصیلی این سامان شش سطحی در پنج لایۀ تحلیل و یک لایۀ برگشتی و بازخورندی، به قرار زیر است:
- ۱. مفهوم نظریهای دربارۀ پارادایم در حکمت نظر ـ عمل توسعهیافتگی، در نظریۀ توسعۀ ایران؛
- ۲. مفهوم نظریهای دربارۀ نظریه در ضمن نظامهای مطلوب رشد، در دو فراز نظامهای مطلوب توسعهیافتگی و ساخت نظریۀ توسعهیافتگی؛
- ۳. مفهوم نظریهای دربارۀ مدل مفهومی، در تولید نظام معارف توجیهی مکتب پیشرفت؛
- ۴. مفهوم نظریهای دربارۀ مدل عملیاتی، در گام تحقیق و توسعه از وضعیت موجود توسعهیافتگی جهان ایرانی تا راهبردهای توسعه؛
- ۵. نظریهای دربارۀ گفتمان و فرهنگ و هنر، در ترسیم و نشانهسازی تجربۀ پیشرفت ایران.
در برآیند کل این ساختار، میتوان از «فرانظریۀ پیشرفت» سخن گفت.
بر مدار ساختار تحلیل برگزیده، این نظریه بازخوانی میشود:
اول: مبانی پارادایمی نظریۀ پیشرفت
مبانی پارادایمی نظریۀ پیشرفت، بنیان اندیشهای (پارادایمی و مبانی نظری) رشدشناخت کلیت الگوی پیشرفت و سازوکار نسبت آن با مراحل اقدام و عمل توسعهای است. این مبانی نظری شامل مبانی فلسفۀ دینی، هستیشناختی، انسانشناختی، معرفتشناختی، ارزششناختی، زیباشناختی و روششناختی ورود به واقعیت تجربی جامعۀ هدف است که در حقیقت، ماهیت مسیر و عناصری را که در فرآیند تولید معرفت پیشرفت سهیم هستند، مشخص میسازند. طراحی پارادایم دانش مدیریت تغییر و تحول، در گروی تدوین این پیشفرضها است.
در تعریفی کوتاه، پارادایم عبارت است از یک چارچوب سازمانبخش عام، هم در نظریه و هم در تحقیق که دربرگیرندۀ فرضهای بنیادی، مسائل کلیدی، مدلهای کیفیت بررسی و روشهای دستیابی به پاسخها است. پارادایم، بینش و تصور بنیادی و اساسی از موضوع علم، جاری در وضعیت انسانی و مورداجماع اکثری اهلنظر و دارای سهم تأثیر عینی است. این پارادایم تحقیق است که برای محقق تعریف میکند که بهدنبال چه چیزی است و در درون و برون محدودههای بررسی مشروع آن پارادایم چه چیزی رخ میدهد. این باورداشتهای بنیادی، پارادایمهای پژوهش را تعریف میکنند.
در خاستگاه پارادایمی فکر اجتهادی پیشرفتشناخت، نظریهای فلسفۀ دینی در بازخوانی آن به نظام جامع انتظارات از دین و نیاز به دین، در این عرصه پیشنهاد میشود. بر مدار این نظریه، دین بهمثابه منشأ اندیشۀ جامع (حقیقی، اعتباری و وجدانی) با لحاظ نظام منطقهای دروندینی معرفت، امکان جریان در یک نظام پژوهش مسئلهمحور پیشرفت را دارد. در برآیند این اندیشۀ جامع، اندیشۀ جامع دینشناخت پیشرفت شکل میگیرد و ولایتمندی تغییر و تحول را رقم میزند.
دوم: ساخت نظریۀ پیشرفتیافتگی
سطح نظریهای (نظریۀ مشخص ارزشی و هنجاری) و بهطور خاص نظامهای مطلوب پیرامونی آرمان رشد، در راستای پیشفرضهای فلسفی و پارادایمی معین است. نظریه دارای ذات تفسیری، انتزاعی، عمومیت و تعمیمدهندگی است و بهدنبال انعکاس نظری از واقعیت است؛ بهنحوی که بتوان بهلحاظ تجربی به آن واقعیت وارد شد:
- ۱. در اصل نظریهپردازی؛
- ۲. در نظامهای مطلوب پیشرفت.
سوم: در سطح مدلپردازی رشد ـ توسعه
ورود کارآمد معرفتی به واقعیتی خاص، در گروی حرکت از نظریهسازی به سمت مدلسازی است. دو سطح تفکیکی این مدلپردازی، پردازش «مدل مفهومی» و «مدل عمیاتی» است:
- ۱. مدل مفهومی بهمثابه اولین سطح تخصصی نظریۀ برگزیدۀ تغییر و تحول است؛
- ۲. و در راستای آن مدل مفهومی، «مدل عملیاتی» بهمنزلۀ رکن کاربردی نظریۀ مزبور است.
در این سطح، فرآیند طراحی مدلهای تجربی شکلگرفته و آمادۀ آزمون در واقعیت میشود؛ یعنی این سطح، سطح پردازش گفتارهای منطقی نظریه، بهمنظور ورود به واقعیت تجربی است که در قالب نمودارهایی معرفی میشود که روابط میان متغیرها را نشان میدهد؛ مرحلهای که برای عملیاتیسازی هر نظریۀ پیشرفت از سطح مدل مفهومی به مدل عملیاتی لازم است. آیندهنگاری راهبردی، رکن پردازش الگوی عمل است:
- ۱. در وضعیت موجود توسعهیافتگی جهان ایرانی؛
- ۲. در راهبردهای توسعه.
چهارم: رهسپاری به اجرای استراتژی در اجرای مدل عملیاتی و پیوست با واقعیت
بر بنیان نظریات بنیادی و با استفاده از فروض سادهسازی، میتوان به پردازش مدلهای مفهومی و سپس کاربردی اهتمام داشت. بر این اساس میتوان به کمک فروض عملیاتی (حقایق مشاهدهشده) و با ارائۀ مدل (ریاضیاتی، محاسباتی و مفهومی) واقعیت را تبیین، پیشبینی و بازطراحی کرد. بهسخنی دیگر، یک مدل مفهومی ـ عملیاتی باید بتواند با تأکید بر رویکرد آیندهنگاری راهبری، سازوکار لازم دسترسی به سطوح کاربردی و توسعهای الگوی مزبور را در راستای سامانۀ نظری و ارزشی تغییر ـ رشد، به دست دهد و از این رهگذر، قابلیت اقتداری و پاییدهشدۀ آن الگو را تضمین نماید؛ بهگونهای که بتوان بهتناسب مقتضیات جامعۀ هدف، از حوزۀ فلسفۀ هنجارین یک الگوی بینشی ـ ارزشی، رهسپار الگوی دولت ـ ملتِ توسعه شد.
پنجم: گفتمان و پیشرفت
این گام شامل سطح گفتمانی، رسانهای و هنرشناخت الگو و لایههای پنجگانۀ پیشین (پارادایم تا پایش) درونی آن است.
ششم: در فرآیند پایش و بازخوراند
در این سطح از اقدام به نظر و با دو رویکرد سرهسازی خاستگاه اندیشهای نظام مدیریت ملی (اندیشۀ مبنای پیشرفت) و اهتمام به کارآمدسازی و ارتقای اقتدار توسعهای (کارآمدی معطوف به توسعۀ برنامهای) دانش مبنای الگو تحقق مییابد.
حکایت تغییر و تحول در برهههای تاریخ حیات انسانی، حکایت دیالکتیک نظر ـ عمل بوده است. به این قرار، مسئلۀ اصلی و اساسی پیشرفت ایران، مسئلۀ تفسیر و تدبیر اصیل و کارآمد این تغییر و تحول است. سازوکار درونی رویکرد این سطوح اندیشۀ پیشرفت، این برش طولی را دارد.