در عصر ظهور و فرآوری معرفت درجۀ دوم یا فلسفۀ علم، ظهور و بسط روشمند فلسفۀ فقه، یک دستاورد قابل انتظار است؛ اگرچه با مضمون امکان ظهور انقلاب پارادایمی در کلانرویکرد به همۀ علم دین، همچنان، اتفاق خودخواستۀ حوزههای علمی اسلامی و شیعی نشده است. با فرض نظرداشت شکلگیری این جریان اندیشهای درجهدوم، فرصت یک اتفاق اندیشهای قرآنبنیان نیز پیش رو است که با عینیت مسئلۀ معماری نظام مدنیت معاصری تا سطح گفتمان زیستی شهروند مسلمان و شیعی پیوند نزدیکی دارد.
جهان ایرانی معاصری، اینک به بحران نسبت فقه و معنای زندگی در متن عینیت زیستی امروز خویش رسیده است و از این رهگذر، بهتدریج در کنار انبوه مسائل متنوع فلسفۀ فقهی، چون نظریۀ نسبت با حقیقت، نظریۀ اعتباریات، نظریۀ زبان، نظریۀ علوم انسانی، عدالت و… به بحران نسبت فقه با نمونهمقولاتی چون آزادی، عدالت، مدنیت، زن، زندگی، سیاست و فرهنگ رسیده است. تحلیل فلسفۀ فقهی در پاسخ به این مسئلۀ معاصری، اینک میدان و مضمون ناگزیر فلسفۀ دینی گرفته است و بهناگزیری روشنسازی فلسفۀ قرآنی و مضمون قرآنبنیان فقه رسانیده است که قرآن کریم در ترسیم چیستی فقه چه سطح و رویکرد و توجیه خودآگاهی به چرایی و چگونگی فقه برای زندگی معنیدار به جهان معاصری دارد. بهسخنی دیگر، آیا از چشمانداز قرآن کریم همچنان توجیهی فلسفی برای ضرورت فقه حکم در زندگی معاصر انسانی وجود دارد؟ با این چشمانداز، عصر تازۀ فلسفۀ فقهی از منظر فقه برای معنیداری زندگی و روشمندسازی معنای زندگی بهمدد قرآن آغاز میشود و از مجرای فقه دین قرآنی، ویرایش تازهای از فقه حکم قرآنی سر باز میکند تا بتوان رهسپار فقه قانون سپس فقه توسعه تا فقه برنامه شد.
با این رویکرد، برگزاری نشستهای فلسفۀ قرآنی فقه در دستور کار مشترک گروههای پژوهش تفسیری و فقه و حقوق قرار گرفته است.